نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 9
را بگوى كه در سينهام سوزشى هلاككننده است . 8 - از دست ناصبيانى كه قلب دوستان را دردمند كردهاند . 9 - از آنها اعراض مىكنم و با صراحت در باره شان ( صريح ) سخن مىگويم و كنايه بكار نمىبرم . 10 - با آنها مىجنگم و برايم مهمّ نيست كه بگويند : رافضى [1] شده است . 11 - اى خوشا آن رفض و تركى كه نسبت به دشمنان شما باشد . 12 - اگر مىتوانستم به زيارتش مىرفتم اگر چه بر آتشى افروخته ايستاده يا سوار باشم . 13 - لكن ( افسوس ) در بند مسائلى كه پيش آمده است گرفتارم . ( از اين رو ) 14 - مدّاحىام را به جاى زيارت قرار دادم . 15 - اين اشعار امانت است و بر حضرت رضا عليه السّلام خوانده مىشود تا آن جناب راضى و خشنود گردد . 16 - ابن عبّاد با اين مديحه سرائى اميد شفاعت زوال ناپذيرى را دارد .
[1] . « رافضى » از مادهء « رفض » به معنى ترك كردن ، است . و شيعيان را « رافضى » گويند چون شيخين را ترك گفتهاند و علىّ عليه السّلام را امام مىدانند .
9
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 9