responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 80


انصارى فرمودند : با تو كارى دارم ، چه وقت برايت راحت است كه تنها بنزد من بيايى تا مطلبى از تو سؤال كنم ؟ جابر عرض كرد : هر وقت شما مايل باشيد .
سپس پدرم ، جابر را تنها به حضور پذيرفتند و به او فرمودند : در بارهء لوحى كه در دست مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله ديدى و مطالبى كه مادرم در بارهء نوشته‌هاى آن لوح برايت گفتند ، برايم بگو ، گفت : به خدا قسم ، در زمان حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله براى تهنيت و تبريك تولَّد حسين عليه السّلام به خدمت مادرتان فاطمه رسيدم ، در دست ايشان لوحى سبز رنگ ديدم ، كه گمان كردم زمرّد است و در آن لوح نوشته اى سفيد همانند نور خورشيد ديدم . عرض كردم : پدر و مادرم فداى شما اى دختر رسول خدا اين لوح چيست ؟ حضرت فرمود : اين لوح را

80

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 80
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست