نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 68
حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام و شهود ، مهر كردند . عبد الله بن محمّد جعفرىّ گويد : « عبّاس بن موسى ( برادر حضرت رضا عليه السّلام ) به ابن عمران قاضى گفت : درون اين نامه براى ما گنج و جواهر است و او ( حضرت رضا عليه السّلام ) مىخواهد همه را براى خود بردارد و به ما چيزى ندهد و هر چه را پدرمان باقى گذارده ، براى خود برداشته است و ما را با فقر و تنگدستى رها نموده است ، در اين موقع ابراهيم بن محمّد جعفرىّ ( يكى از شاهدان وصيّت امام كاظم عليه السّلام ) به او پرخاش كرده ، ناسزا گفت ، و عمويش اسحاق بن جعفر نيز ( كه او نيز از شهود بود ) همين گونه با او رفتار كرد ، عبّاس به قاضى گفت : خداوند توفيقت دهد ! مهر را باز كن و محتواى آن را بخوان ، قاضى گفت : مهر را باز نمىكنم ، كارى نخواهم كرد كه لعنت پدرت گريبانم را بگيرد ، عبّاس گفت : خودم اين كار را مىكنم ، قاضى گفت : خود دانى ، عبّاس مهر نامه را گشود ، و ملاحظه كرد كه امام كاظم عليه السّلام آنها را بركنار فرموده و تنها « عليّ » عليه السّلام را باقى گذارده و همهء آنها را - چه بخواهند و چه نخواهند - تحت ولايت و سرپرستى
68
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 68