نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 53
كه آن محلّ زندگى محمّد بن زيد بن علىّ بود جمع بوديم ، محمّد ( معمولا در ساعت معيّنى نزد ما مىآمد ولى اين بار ) تأخير كرد ، به او گفتيم : قربانت گرديم ! چه چيز باعث شد تأخير كنى ؟ گفت : أبو ابراهيم ( امام كاظم ) عليه السّلام امروز هفده نفر از سادات ، از جمله مرا ، فرا خوانده بود و همگى ما را شاهد گرفت كه پسرش « علىّ » وصىّ و وكيل اوست چه در زنده بودن او و چه بعد از فوتش ، و گفتار او ( عليّ ) را تماما در مورد خودش قبول دارد چه به نفع حضرت حكم كند ، چه بر ضرر ايشان » ، سپس محمّد بن زيد ادامه داد : « حيدر ! قسم به خدا ، امروز امامت را براى او قرار داد و شيعيان بعد از ايشان به او ( حضرت رضا ) معتقد خواهند شد » ، حيدر گويد : « گفتم : خداوند او را زنده نگاه خواهد داشت ، اين چه حرفى است ! ؟ » محمّد گفت : « وقتى او را وصىّ خود قرار داد يعنى امامت را به او واگذار كرده است » ، علىّ بن حكم ( كه اين جريان را از حيدر بن ايّوب شنيده بود ) گويد : « حيدر با شكّ در امامت حضرت رضا عليه السّلام از دنيا رفت » . نصّى ديگر : 17 - عبد الرّحمن بن حجّاج گويد : « امام ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السّلام
53
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 53