نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 51
راه با امام كاظم عليه السّلام كه به بصره برده مىشدند [1] ، برخورد كردم . حضرت كسى را به نزد من فرستادند و من نزد ايشان رفتم امام كاظم عليه السّلام تعدادى كتاب به من دادند و امر كردند كه آنها را به مدينه برسانم ، سؤال كردم : قربانت گردم ! اينها را به چه كسى بدهم ؟ فرمودند : « به فرزندم « علىّ » . او وصىّ من است و تمام كارهايم به دست اوست و بهترين فرزندم مىباشد » . نصّى ديگر : 14 - عبد الله بن حارث - كه مادرش از نسل جعفر طيّار است - گويد : « امام كاظم عليه السّلام كسى را به نزد ما ( بني ابو طالب ) فرستاده و ما را فراخواندند و فرمودند : آيا مىدانيد براى چه شما را جمع كردهام ؟ گفتيم : خير ، فرمودند : گواه باشيد كه اين پسرم « عليّ » ، وصىّ من است و تمام كارهايم به دست اوست و پس از من جانشين من مىباشد ، هر كس از من طلبى دارد ، طلب خود را از اين
[1] . اين قضيّه در زمانى اتّفاق افتاده است كه حضرت در اواخر سال 179 هجرى ، به دستور هارون و توسّط عمّال او در مدينه دستگير شده و به سوى بصره فرستاده شدند .
51
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 51