responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 502


من ، آن فضاى وسيع بهشت ، ديگر جايى براى تو نداشت .
2 - تو و همسرت در زمينى هموار مىزيستيد و قلبت از آزار دنيا در راحتى بود .
3 - ولى از مكر و حيلهء من دور نشدى تا آنكه آن بهاى ارزنده از دستت رفت .
4 - و خداى بخشنده به جاى بهشت برين به اهل زمين ، درخت گز و خمط ( گياه تلخ ) داد .
5 - پس اگر از خداوند جبّار ، رحمتى بمن بارز نمىشد تو اكنون از بهشت اين چنين بىبهره نبودى و اثرى از آن در دست تو باقى مىماند [1] .
و نيز آن مرد در بارهء گريهء آدم به خاطر بهشت و مقدار اشك او سؤال نمود ، حضرت فرمود : صد سال گريست و از چشم راستش همچون دجله و از چشم چپش همچون فرات اشك جارى شد ، و پرسيد : آدم چند بار حجّ بجا آورد ؟



[1] . آيا آدم به زبان عربى تكلَّم مىكرد كه به عربى شعر گفته و ابليس هم عربى جواب داده است ؟ آيا در آن زمان « بلاد » ( سرزمين ) داراى سكّانى بوده است كه ابليس گفته : تنح عن البلاد و ساكنيها ؟ ( از [ اين ] سرزمين و ساكنينش دور شو ) ، و همچنين در مورد بيت اوّل آدم نيز اين اشكال هست ، البتّه ممكن است گفته شود : مراد از « بلاد » بهشت است ولى بعيد بنظر مىرسد ، زيرا بهشت كه تغيير نكرده بود ، بلكه زمين به خاطر اين مصيبت در نظر آدم دگرگونه جلوه مىكرد . ( استاد غفّارى )

502

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 502
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست