نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 400
داشته بودند خارج شد ، وقتى شب او را فرا گرفت [1] و زهره را ديد از روى انكار گفت : آيا اين پروردگار من است ؟ وقتى ستاره غروب كرد ، گفت : من غروبكنندهها را دوست ندارم ، زيرا افول و غروب از صفات پديدهها است نه از صفات موجود قديم و ازلى ، و وقتى ماه را در آسمان ديد ، با حالت انكار گفت : آيا اين پروردگار من است ؟ وقتى غروب كرد ، گفت : اگر پروردگارم مرا هدايت نكند گمراه خواهم شد ، منظورش اين بود كه اگر پروردگارم هدايتم نمىكرد گمراه شده بودم ، فردا صبح خورشيد را ديد و باز از روى انكار گفت : آيا اين پروردگار من است ؟ اين از ماه و زهره بزرگتر است ، وقتى خورشيد هم غروب كرد به آن سه گروه رو كرده و گفت : « * ( يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ، إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ حَنِيفاً وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ) * » ( اى مردم من از آنچه شما آنها را شريك خدا قرار مىدهيد ، دور و بركنار هستم ، من وجه خود را به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريده ، برميگردانم ، از باطل به سوى حقّ مىروم و مشرك نيستم - انعام : 79 و 78 ) و ابراهيم عليه السّلام با اين
[1] . در اين قسمت از ذكر متن آيات خوددارى شد و فقط ترجمهء آنها بيان گرديد تا متن يك دست شده و در موقع خواندن براى خوانندهء محترم روان باشد .
400
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 400