نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 216
قتل برسانم ولى من نپذيرفتهام و به ايشان گفتهام كه من اين كار را نخواهم كرد ، و حتّى اگر مرا بكشند خواسته شان را برآورده نمىكنم . راوى مىگويد : بعد از مدّتى آن حضرت را به نزد فضل بن يحيى برمكىّ برده و چند روزى در آنجا زندانى نمودند ، و فضل بن ربيع تا سه روز ، هر روز براى آن حضرت غذائى مىفرستاد ، و در شب چهارم غذايى از جانب فضل بن يحيى براى حضرت آوردند ، آن حضرت دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خدايا خود مىدانى كه اگر پيش از اين [ چنين غذائى را ] مىخوردم در واقع به قاتل خود كمك نموده بودم ، بارى آن حضرت ، از آن غذا خورد و مريض شد ، فرداى آن روز ، براى حضرت طبيب آوردند حضرت كبودى كف دست خود را به طبيب نشان داد ، اثر سمّى كه به حضرت خورانده بودند ، در آن قسمت جمع شده بود ، طبيب رو به آنها نمود و گفت : قسم به خدا ، او بهتر از شما مىداند كه با او چه كردهايد ، و سپس آن حضرت فوت نمود [1] .
[1] . در اين خبر سه نكته قابل تذكّر است : الف - در سند ، احمد بن عبد اللَّه قروى كه « مجهول يا مهمل » است . يعنى نامى از او در كتب رجال نيست ذكر شده . ب - متن خبر با بعضى از تواريخ ديگر منافات دارد . ج - با وجود اينكه امام ميدانسته طعام زهرآلود و موجب هلاك او است ، چگونه تناول فرموده ؟ و تقيّه در جايى معنى دارد كه از مرگ برهاند نه آنكه مرگ را مسلَّم سازد . ( استاد غفّارى )
216
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 216