نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 505
شود و ساعات و روزها و سالها بر او عذاب جارى كنند و در اين اوقات او را معذب دارند اى كاش ميدانستم كه بعد از باقى بودن شما و رجعت كردن شما بدنيا آيا شمشير بدست من مىآيد از براى كوفتن سر دشمنان يعنى آيا زنده خواهم شد يا نه . < شعر > تطفى به يداى غليلا فيكم بين الحشاء لم ترومنه اوام و لقد تهيجنى قبوركم اذا هاجت سواى معالم و خيام من كان يغرم بامتداح ذوى الغنى فبمدحكم لى صبوة و غرام و الى ابى الحسن الرضا اهديتها مرضية تلتذها الافهام خذها عن الضبى عبدكم الذى هانت عليه فيكم الالوام ان اقض حق الله فيك فان لى حق القرى للضيف اذا يعتام < / شعر > يعنى دو دست من بآن شمشير بالا برده شود و در ميان لشكر شما عطشان و تشنه ميان دل دشمنان شما باشم كه هيچ تشنهء از آن سيراب نشود و بتحقيق كه بجوش مىآورد مرا خبرهاى شما در وقتى كه غير از من علمها و محل آرامگاه فضائل شما را جلوه دهد يعنى مرا غيرت آيد از اينكه كسى ديگر مدح شما را متحمل شود كسى غير از من او را ضرر و مشقت باشد در مدح كردن صاحبان غنا و بىنيازى از مدح زيرا كه من در مدح كردن شما عشق و حرص دارم و بسوى ابو الحسن الرضا ( ع ) هديه دادم اين قصيده را كه پسنديده است و افهام از آن لذت برند يا على بن موسى بگير اين قصيده را از محمد بن حبيب ضبى بندهء شما كه در محبت شما ملامتها و خواريها بر او وارد آمده است با على بن موسى ( ع ) اگر حق خدا را نسبت بتو ادا كنم همانا از براى من است حق مهماندارى كه آن حق از براى مهمان است در وقتى كه احترام كرده شود . < شعر > فاجعله منك قبول قصدى انه غنم اليه حد انى استغنام من كان بالتعليم ادرك حبكم فمحبتى اياكم الهام . < / شعر > يعنى پس مقرر فرما اين مهماندارى و احسان را از خود قبول قصد همانا اين قبول قصد من غنيمت است كه مرا واداشته بطلب كردن غنيمت و اگر هر كس بآموختن دوستى شما را درك كرده است دوستى من بشما الهام است از خداوند و بتعليم حاصل نشده است لله در قائليها . ( باب شصت و پنجم ) « در ذكر ثواب زيارت آن جناب صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين »
505
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 505