responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 183


البلاد و من عليها - فوجه الارض مغير قبيح - تغيرا كل ذى لون و طعم - و قل بشاشة الوجه المليح ) * يعنى تغيير كرد شهرها و كسانى كه در آن شهرها ساكت بودند و روى زمين غبارى رنگ و بد است تغيير كرد هر صاحب رنگى رنگ آن و از خوبى ببدى مبدل شد و تغيير كرد هر چشيدنى و بىمزه شد و كم است گشاده روى و خوش روى نمكين « مترجم گويد » آدم را نظر بقصور و حور بهشتى و ميوه هاى گوناگون بود پس از ورود او بزمين تقبيح ميكند روى زمين را چه زمين در نظر او جلوه ندارد و تقبيح ميكند ميوه هاى روى زمين را همچنين صورتهاى آدمى را و نظر او بحور و غلمان است پس چون آدم باين سخنان تكلم نمود شيطان لعين چند شعر در جواب او گفت تنح عن البلاد و ساكنها - فبي في الخلد ضاق بك الفسيح - و كنت بها و زوجك في قرار و قلبك من اذى الدنيا مريح - فلم تنفك من كيدى و مكرى - الى ان فاتك الثمن الربيح و في بعض الننسخ و بدل اهلها اثلا و خمطا - بجنات و ابواب متيح - الى هنا فلو لا رحمة الجبار - اضحى يكفك من جنان الخلد ريح ) * يعنى اى آدم دور شو از شهرهاى زمين و ساكنان آن بسبب من در بهشت جاويد تنك شده است وسعت تو يعنى من باعث شدم كه از جاى وسيع خوبى بتنگناى بدى آمدى و تو با جفت خود حوا در بهشت مستقر بوديد و قلب تو از اذيتهاى دنيا سالم بود و خوشحال بودى پس از كيد ديگر من منفك نشدى و على الاتصال مگر من با تو بود تا اينكه فوت شد ترا و از دست تو رفت آن منفعت و سود گران بها يعنى بهشت عنبر سرشت و اهل دنيا بعوض باغها و درهاى پر وسعت آن درخت تلخ و شور داده شدند و نعمتهاى گوناگون آنها بدرخت شور و تلخ مبدل شد و اگر نبود رحمت خداوند جبار ظاهر شدى نسيم بهشت در كف تو در باغهاى جاويد بهشت يعنى هميشه در بهشت بودى « مترجم گويد » ظاهرا مفاد اين شعر آنست كه ابليس گويد كه چون حقتعالى بر من ترحم فرمود ترا از بهشت بيرون كرد پس از آن سؤال كرد مرد شامى از آن جناب از گريهء آدم از فراق بهشت و از اينكه چه قدر اشك از دو چشم او بيرون آمد حضرت فرمود صد سال گريه كرد و از چشم راست او بقدر آب دجله جارى شد و از چشم چپ او بقدر آب فرات جارى شد و سؤال كرد كه آدم چند حجه بجا آورد فرمود هفتاد حجه پياده بر دو قدم خود بجاى آورد و اول حجى كه گذارد مرغى كه صرد گويند با او بود و او را راهنمائى ميكرد بر موضعى كه آب داشت و از بهشت با او بيرون آمده بود و از خوردن گوشت صرد و خطاف نهى وارد شده است و از آن جناب سؤال كرد كه چرا خطاف بر روى زمين راه نميرود فرمود بجهت اينكه هنگامى كه بيت المقدس را خراب كردند خطاف بر گرد آن چهل سال طواف نمود و گريه كرد و على الاتصال با آدم گريه نمود و از اين جهت در خانه ها مسكن گرفت چنان كه آدم در خانه مسكن كرد و در زمين آرام و قرار نگرفت كه راه رود و نه آيه از آيات قرآنى با او است كه بآن ترنم كند و اين آيات از آياتى است كه آدم در بهشت تلاوت مينمود و تا روز قيامت با

183

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 183
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست