responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 112


دادن و ذليل نمودن از براى امتحان آفريده خلق را عمران عرض كرد اى سيد و مولاى من آيا حقتعالى كه وجود او ثابت بود ، نزد خودش معلوم بود وجود او حضرت فرمود كه علم پيدا كردن نزد خلق بجهت نفى خلاف او است كه جهل باشد پس بايد جهل باشد تا بنفى او علم موجود شود و نسبت بحقتعالى جهلى تصور نميشود كه مخالف با علم باشد تا حاجت داشته باشد بنفى اين جهل بتشخيص معلومات خود « مترجم گويد » كه علم بر دو قسم است يا حصولى است يا حضورى و حصولى آن بود كه وجود نداشته باشد و بعد او را تحصيل كنند مثل علم مخلوق و حضورى آن باشد كه بالذات وجود داشته باشد پس محتاج بتحصيل نباشد مثل علم خدا پس مراد بعلم نسبت بذات پروردگار قسم ثانى است كه حضورى باشد نه قسم اول پس از آن حضرت فرمود اى عمران آيا فهميدى عرض كرد بلى بخدا قسم اى مولاى من پس خبر بده مرا كه بچه چيز دانست آنچه دانست آيا بضمير و صورت ذهنيه دانست يا بغير آن حضرت فرمود خبر بده مرا از اينكه هر گاه بضمير دانست آيا چارهء هست از اينكه از براى اين ضمير حدى و نهايتى باشد كه اين معرفت بآن منتهى شود عمران عرض كرد لا بد نهايتى ميخواهد حضرت فرمود اين ضمير چيست عمران جواب نداد حضرت فرمود چه ضرر دارد من از تو سؤال كنم از اين ضمير آيا بايد شناخت اين ضمير و خاطر و صورت ذهنيه را بضمير ديگر عرض كرد بلى فرمود فاسد كردى ادعاى خودت را « مترجم گويد » حاصل جواب اين باشد كه بنا بر اين دور لازم آيد يا تسلسل زيرا كه اگر چنين باشد كه معلوم نيست بخدا محتاج باشد بذهنى كه اين معلوم در آن صورت پذيرد پس ذهن هم يكى از معلوماتست و آن نيز محتاج است بذهنى ديگران نيز چنين است و هكذا پس اگر نهايت نداشته باشد تسلسل است و اگر نهايت داشته باشد يا اينست كه نهايت او ضمير و صورت ذهنيه اول باشد اين دو راست و دور و تسلسل بحكم عقل باطل است چنانچه در محل خود مبرهن شده است و يا اينكه نهايت او غير از ضمير اول است پس لازم آيد كه معرفت حق متناهى شود و بعد از تصور تناهى لازم آيد كه بعض اشياء نزد او مجهول باشد و همچنين لازم آيد كه معرفت و علم حق حادث باشد نه قديم زيرا كه از براى قديم تناهى متصور نيست .
پس از آن حضرت فرمود اى عمران آيا سزاوار نيست كه بدانى كه واحد يگانه موصوف نخواهد شد بضمير و صورت ذهنيه زياده از كردن عمل و صنعت نميتوان نسبت داد باو و حقيقت آن را نميتوان فهميد و نسبت باو تو هم و تصور نشود طريقها و صاحب جزء بودن مثل طريقهاى مخلوقين جزء جزء شدن ايشان پس تعقل كن آن را و از هر چيز كه ميدانى حق و صواب آن اينها را مبناى آن قرار ده عمران عرض كرد اى مولاى من آيا خبر نميدهى مرا از حدود خلق او كه چگونه است آن و چيست معنى آن و حدود خلق و تشخيص آن بر چند نوع است حضرت فرمود سؤال نمودى پس بدان جواب آن را كه حدود خلق خدا بر شش نوع است

112

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست