نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 390
119 - باو گفته شد در وادى عقيق خلوت گزيدى ( رودخانه ايست كه از كنار مدينه ميگذرد ) ( و ممكن است مراد بعقيق يكى از زنان حضرت باشد و اين كنايه از انزوا است ) و بتنهائى گرائيدى ، فرمود اگر لذت تنهائى را بچشى از خود هم بهراسى سپس فرمود : كمتر فائده تنهائى آسوده شدن از مدارا با مردم است . 120 - خدا درى از دنيا بروى بنده خود نگشايد جز اينكه دو چندانش بر حرص بيفزايد . 121 - مؤمن در دنيا غريب است از خوارى آن بيتابى نكند ، و براى عزتش با مردم رقابت نورزد . 122 - باو گفته شد آسودگى در كجا است ؟ فرمود : در ترك هواى نفس ، گفته شد : چه زمانى بنده راحت بيند ؟ فرمود نخست روزى كه ببهشت رود . 123 - خدا براى منافق و فاسق سيماى خوب و فهم ديانت و خوشخوئى را هرگز فراهم نياورد . 124 - مزه آب : زندگى است ، و مزه نان نيرومندى ، و سستى تن و نيرويش از پيه كليه هاست ، جاى خرد مغز است ، و قساوت و رقت در دل است . 125 - حسد دو تا است : حسد فتنه ، و حسد غفلت . حسد غفلت چنانست كه فرشتهها هنگامى كه خدا فرمود : « راستش من در زمين خليفه نهندهام ، گفتند در زمين كسى را بنهى كه تباهى كند ، و خونها را بريزد با اينكه ما همه تو را تسبيح گوئيم با سپاست ، و تو را مقدس شماريم - مقصودشان اين بود كه خليفه را از ما مقرر دار ، اين را براى حسودى بآدم از راه فتنه نگفتند ، و نه از نظر رد و انكار ، و حسد دوم آنست
390
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 390