نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 69
45 - مردى به نام ابو اميّه از قبيلهء بنى تميم نزد پيامبر آمد و گفت : اى محمّد ! مردم را به چه فرا مىخوانى ؟ پيامبر صلَّى الله عليه و آله فرمود : من و پيروان من از روى آگاهى و بصيرت ، مردم را به سوى خدا دعوت مىكنيم ؛ من به سوى كسى دعوت مىكنم كه چون به تو زيانى رسد و تو او را بخوانى آن را از تو دور مىسازد و چون گرفتار شوى و از او درخواست كمك نمايى ، تو را كمك مىكند . اگر تهيدست باشى و دست نياز به سوى او گشايى بىنيازت گرداند . آن مرد عرض كرد : اى محمّد مرا اندرز ده پيامبر فرمود : خشم مگير . ابو اميّه گفت : بيشتر فرما ! پيامبر فرمود : آنچه را براى خود مىپسندى براى مردم نيز بپسند . گفت : زياده تر لطف كن ! پيامبر فرمود : به مردم دشنام مده كه سبب دشمنى شود گفت : برايم بيشتر فرما ! پيامبر فرمود : از نيكى و احسان به اهلش دريغ مدار . گفت : برايم بيفزا ! پيامبر فرمود : مردم دوست باش تا آنان نيز تو را دوست بدارند ، با برادر خود با رويى گشاده و بشّاش برخورد كن و ترشرويى و تنگ خلقى مكن كه تو را از آخرت و دنيا باز دارد ، جامهء خود را تا نيمهء ساق پا بيفكن و مبادا زير جامه و پيراهن خود را چنان دراز دارى كه بر زمين كشيده شود ، زيرا اين كار نشانهء تكبّر است و خداوند تكبّر را دوست نمىدارد 46 - همانا خداوند ، پيرمرد زناكار و توانگر ستمكار و گداى اهل اصرار و بينواى تكبّر شعار را دشمن دارد و خداوند ناديده گيرد مزد بخشندهء منّت گذار را و از خوشگذران بىپرواى بسيار دروغگو ، بيزارى جويد 47 - كسى كه خود را فقير جلوه دهد ، فقير مىشود 48 - مدارا كردن با مردم يك نيمهء ايمان و مهربانى كردن با آنان نيمى از زندگانى است 49 - سرلوحهء عقل پس از ايمان به خدا ، مدارا كردن با مردم است تا آنجا كه به ترك حقّى منجر نشود و از خوشبختى مرد آن است كه ريش او سبك باشد 50 - من پس از نهىشدنم از پرستش بتها آن اندازه كه از ستيزه كردن با مردان نهى شدم از هيچ چيز ديگر نهى نشدم 51 - كسى كه در حقّ مسلمانى فريبكارى نمايد يا زيانى رساند و يا حيله اى به كار برد ، از ما نيست .
69
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 69