responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 641


اين است اساس شكلگيرى انسان .
هر گاه عقل انسان مورد تأييد نور قرار گيرد ، دانشمند و خوش حافظه ، هوشمند و فهيم به شمار آيد و خوب آگاه گردد در چه هست و از كجا رسدش و براى چه در اين دنياست و به كجا خواهد رفت ؟ و خالصانه به يكتاپرستى پردازد و اقرار به طاعتش نمايد . گاه خون جوشان در رگهاى انسان جارى است و گاه خون افسرده و سرد .
هر گاه خون جوشان و گرم است ، فتنه انگيزى نمايد ، سرمست گردد ، دل خوش باشد ، دست به قتل زند ، دزدى كند ، خوش و بش كند ، اظهار شادمانى نمايد ، دست به هرزگى زند ، مرتكب زنا شود و به ديگران بزرگى فروشد . و هر گاه خون سرد است ، غمگين گردد ، اندوهناك باشد ، بىجنب و جوش باشد ، افسرده شود و فراموشكار گردد ، اين حالات عوارضى است كه مايهء بيماريهاست و شروع آن جز با انجام خطايى كه با خوردن خوراكى يا نوشيدنى در يكى از ساعات كه سازگار با آن عمل گناه نبوده است صورت مىگيرد و براى همين آن گناهكار مستوجب دردى از انواع دردها مىگردد . آنگاه امام صادق عليه السّلام بعد از آن سخنى ديگر فرمود : به راستى ، ساختار وجودى انسان چنين است كه با استفاده از آتش و گرمى مىخورد و مىآشامد و كار مىكند و به وسيلهء باد مىشنود و مىبويد و به بركت آب لذّت خوراك و نوشيدنى را احساس مىكند و در سايهء روح مىجنبد ؛ پس اگر گرمى در معده اش نبود عمل هضم موادّ خوراكى و نوشيدنى انجام نمىيافت و اگر باد نبود آتش معده شعله ور نمىشد و تفالهء غذاها از شكمش خارج نمىگشت و اگر روح نبود انسان هيچ حركتى نداشت و اگر سردى آب نبود آتش معده ، معده را مىسوزاند و اگر نور نبود انسان از نعمت ديدن و انديشيدن محروم مىشد و [ انسان شبيه طبيعت است ] ساختارش از گل است ، استخوان در پيكرش به منزلهء درخت است ، موى بر اندامش به منزلهء گياه است ، پى و رگ در بدنش به منزلهء پوست درخت است ، خون در وجودش به منزلهء آب در زمين است و بقاى زمين جز به آب ميسّر نباشد و بقاى پيكر آدمى نيز جز به خون ميسّر نباشد . مغز از چربى و كف خون است .

641

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 641
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست