28 - سه چيز است كه مرد در آنها [ چاره و ] عذرى ندارد : مشورت با خيرخواه ، مدارا با حسود و دوستورزى با مردم 29 - خردمند را نتوان خردمند به شمار آورد مگر آن كه در سه چيز كامل شود : از جانب خود به ديگران حقّ بدهد چه در حال خشنودى باشد و چه در حال خشم ، بر مردم آن پسندد كه بر خود مىپسندد و هنگام لغزش بردبارى پيشه نمايد 30 - تداوم نعمتها جز به سه چيز نباشد : شناخت جايگاه شايستهء خداوند در نعمتها ، سپاسگزارى بر آنها و زحمت كشيدن [ و زمينه سازى ] براى به دست آوردن آنها 31 - سه چيز است كه هر كس گرفتار يكى از آنها گردد آرزوى مرگ نمايد :
تنگدستى پشت سر هم ، حرمت از دست رفته و دشمن چيره 32 - هر كه به سه چيز تمايل نداشته باشد به سه چيز گرفتار شود : هر كس تمايلى به صلح نداشته باشد به بىياورى گرفتار شود ، هر كس تمايلى به خوبى نداشته باشد به پشيمانى گرفتار شود و هر كس تمايلى به افزودن تعداد دوستان خود نداشته باشد به خسارت گرفتار شود 33 - سه چيز است كه بر هر كسى خوددارى از آنها ضرورى است : همراهى با بدان ، گفتگوى با زنان و همنشينى با بدعتگزاران 34 - سه چيز نشانهء بزرگوارى مرد است : خوش اخلاقى ، فرو بردن خشم و فرو پوشيدن چشم 35 - هر كه به سه چيز اعتماد نمايد فريب خورده است : آنچه ناشدنى است باور كند ، به آنچه قابل اعتماد نيست اعتماد نمايد و در آنچه از آن او نيست چشم طمع داشته باشد 36 - سه چيز است كه هر كس آنها را به كار بندد دين و دنيايش را تباه سازد : آن كه سوء ظنّ خود را عملى سازد ، [ با خوش باورى ] به سخن هر كس گوش سپارد و اختيار خود را به دست زنش سپارد . [ زن ذليل باشد ]

573