responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 429


6 - مردى در آغاز سخن به امام حسين عليه السّلام ، گفت : حال شريف چطور ؛ خدايت عافيت دهد . امام حسين عليه السّلام فرمود : نخست سلام كنيد سپس سخن آغاز نماييد خدا تو را عافيت دهد ! و در ادامه فرمود : به كسى اجازهء ورود ندهيد تا اينكه سلام نمايد 7 - دام پنهان خداوند براى بنده اش آن است از نعمت فراوان برخوردارش نمايد و توفيق شكرگزارى را از او سلب نمايد 8 - چون عبد الله بن زبير ، عبد الله بن عباس را به يمن تبعيد كرد ، امام عليه السّلام به ابن عباس چنين نوشت : اما بعد ؛ به من گزارش رسيده كه ابن زبير تو را به طائف تبعيد نموده است . خداوند به همين خاطر نام تو را پرآوازه سازد و موجب ريزش گناهت گرداند . همانا نيكان روزگار گرفتار شوند و اگر چنين بود كه فقط در امور مورد دلخواه پاداش دريافت مىكردى ، پاداش تو اندك مىشد [ چرا كه خيلى از امور در اين دنيا دلخواه انسان نيست ] . خداوند ما و تو را مصمّم به شكيبائى در هنگام گرفتارى نمايد و سپاسگزارى هنگام نعمت دارى و ما و تو را هرگز گرفتار شماتت دشمن حسود نگرداند . و السلام . [ شايان ذكر است كه چون تبعيد ابن عباس بعد از قيام مختار بوده اين نامه نمىتواند از حسين بن على عليهما السّلام باشد و به احتمال قوى از على بن حسين عليهما السّلام است و به جاى يمن ، طائف درست است ولى در متن اصلى « يمن » آمده ، ما نيز همان طور ثبت كرديم ] 9 - مردى به حضور امام حسين عليه السّلام شرفياب شد و درخواست كمك كرد ، حضرت فرمود : همانا درخواست كمك مالى خوب نيست مگر براى پرداخت جريمه سنگين يا فقرى ذلَّت بار يا تعهّد مالى مهم . آن مرد عرض كرد : من هم براى يكى از اين موارد آمده‌ام . امام حسين عليه السّلام دستور داد صد سكَّهء طلا [ دينار ] به او بدهند 10 - امام حسين عليه السّلام به فرزند خود سجّاد عليه السّلام ، فرمود : پسر جانم ! مبادا كسى كه در برابر تو جز خداى عزّ و جلّ ياورى نمىيابد مورد ستم تو قرار گيرد 11 - مردى از امام حسين عليه السّلام در بارهء معنى اين فرمايش الهى پرسيد كه : « و از نعمت پروردگار خويش با مردم سخن گوى » [ سورهء ضحى ( 93 ) ، آيهء 11 ] ، امام عليه السّلام فرمود :
خداوند به پيامبر امر فرمود تا آنچه در دين به او نعمت ارزانى كرده بازگو نمايد 12 - مردى از انصار نزد امام حسين عليه السّلام آمد و مىخواست حضرت مشكل مالى او را حل نمايد . حضرت فرمود : اى برادر انصارى ! آبرويت را با درخواست حضورى [ از تباه شدن ] نگهدار و درخواست خود را به صورت كتبى عرضه كن و من نيز طورى عمل خواهم كرد كه تو را شاد سازد ان شاء الله . آن مرد به حضرت چنين نوشت : اى ابا عبد الله ! فلانى از من پانصد سكه طلا طلبكار است و براى دريافت آن پافشارى مىنمايد ، لطفا با او گفتگو فرماييد تا فراهم شدن پرداخت آن به من مهلت بدهد . چون امام حسين عليه السّلام اين نامه ملاحظه فرمود ، به منزل خود تشريف برد و كيسه اى كه در آن هزار سكهء طلا بود آورد و به او داد

429

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 429
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست