اى بندگان خدا بدانيد كه اندك ريا ، شرك است و پاكسازى عمل ، يقين است و خواهش نفسانى انسان را به دوزخ كشاند و همنشينى با افراد خوش گذران ، قرآن را از ياد ببرد و شيطان را در مجلس حاضر نمايد . واپس افكندن موسم حج [ كه رسم دوران جاهليّت بوده ] فزونى كفر است . كارهاى عصيانگران موجب خشم خداوند رحمان است و خشم خداى رحمان ، انسان را به دوزخ كشاند . گفتگو با زنان ، بلا آورد و دلها را منحرف سازد و نظر بازى با زنان روشنى ديدهء دلها را بربايد و چشمچرانى دامهاى شيطان است . نشست و برخاست با سلطان آتشها برافروزد . اى بندگان خدا ! راست بگوييد كه خدا با راستگويان است و از دروغ دورى گزينيد كه دروغ از ايمان دور است .
راستگو بر آستانهء رستگارى و بزرگوارى است و دروغگو بر پرتگاه سرنگونى و هلاكت است . حقگو باشيد تا با حقّ شناخته شويد و حقّ به كار بنديد تا از اهل آن به شمار آييد و امانت را به كسى كه شما را قابل اطمينان دانسته باز گردانيد و با خويشاوندانى كه با شما قطع رابطه كرده‌اند رابطه برقرار سازيد و به آن كسى كه از شما دريغ كرده احسان كنيد و چون پيمانى بستيد وفا كنيد و هر گاه به داورى پرداختيد عادلانه حكم كنيد و چون ستم ديديد استقامت ورزيد و اگر با شما بدرفتارى شد ببخشاييد و چشم پوشى نماييد همان طور كه دوست داريد با شما چنين كنند . به نياكان خود افتخار نكنيد . و « به همديگر لقبهاى زشت مدهيد ؛ چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان » . [ سورهء حجرات ( 49 ) ، آيهء 11 ] و با يك ديگر شوخى نكنيد و به هم خشم نورزيد و به يك ديگر فخر نفروشيد و از يك ديگر غيبت نكنيد « آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد ؟ » [ سورهء حجرات ( 49 ) ، آيهء 12 ] بر يك ديگر حسد مبريد كه حسد ايمان را مىخورد آنسان كه آتش ، هيزم را مىخورد . با يك ديگر كينه نورزيد كه كينه ورزى ريشه بركن است .
سلام كردن را در جهان ، رواج دهيد و آشكار سازيد و تحيّت را به بهترين صورت به گوينده اش پاسخ دهيد . به بيوه زنان و يتيمان مهربانى كنيد و به افراد ناتوان ، ستمديده ، كسى كه در راه خدا بدهكار شده ، كسى كه در راه درمانده است ، محتاج درخواستكننده ، بندگان زير فرمان ، بندگانى كه قرارداد آزادى بسته‌اند ، زمينگيرشدگان ، يارى رسانيد ، و پشتيبان مظلوم باشيد و حقوق واجب را بپردازيد . آن طور كه شايسته است در راه خدا جهاد با نفس كنيد ؛ زيرا خدا سخت كيفر است و در راه خدا پيكار كنيد .

251