responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 115


پسر جانم ! چون ديدم به سن پيرى رسيده‌ام و سستى و ناتوانى خود را مشاهده كردم ، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و خصلتهايى را در آن برشمردم پيش از آن كه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم ، يا انديشه‌ام نيز همچون تنم دچار سستى و كاستى شود ، يا پيش از آن كه تو را اندرز دهم پاره اى خواهشهاى نفسانى بر تو غالب گردد ، يا فريبندگىهاى دنيا تو را بفريبد و تو چون شترى مست رمخورده شوى .
همانا دل نوجوان چون زمين آمادهء ناكاشته اى است كه هر بذرى در آن افكنند بپذيردش و بپروردش . من نيز پيش از آن كه دلت سخت و اندرز ناپذير شود و مغزت از چيزهاى ديگر انباشته گردد به ادب و تربيت تو پرداختم تا به جدّ تمام ، به كارپردازى و از آنچه اهل تجربت در پى آن بودند و به محك خويش آزمودند بهره بردارى نمايى و از رنج و زحمت جستجو راحت باشى و از تجربه انديشى معاف گردى . در اين رهگذر ، از ادب به تو آن رسد كه ما با تحمّل رنج به دست آورده‌ايم و براى تو روشن شود آنچه گاهى تاريكش مىديديم .
پسر جانم ! اگر چه من به اندازهء همهء پيشينيان نزيسته‌ام ، ولى در كارهاشان نگريسته‌ام و در سرگذشتهاشان انديشيده‌ام و در آثارشان سير كرده‌ام ، تا آنجا كه ، گويى خود يكى از آنان گرديده‌ام ، بلكه با آگاهى كه از كارهاشان به دست آورده‌ام گويى چنان است كه عمرى از آغاز تا انجام با آنان به سر برده‌ام . پس از آنچه ديدم ، روشن را از تار و سودمند را از زيانبار باز شناختم و براى تو از هر چيزى ، پاكيزه تر آن را برگزيدم و خوب و مورد پسند آن را براى تو به دست آوردم و آنچه ناشناخته و سبب سرگردانى تو مىشد به يك سو نهادم و چونان پدرى مهربان كه به كار فرزند خود توجّه دارد ، به كار تو توجّه نمودم و براى تو از ادب چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى ؛ زيرا تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى و بهار زندگانى هستى و هنوز نيّتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى . پس لازم ديدم كه نخست كتاب خدا را به تو بياموزم و تأويل آن را به تو تعليم دهم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم و از اين موضوع تو را به موضوع ديگر نكشانم .
سپس ، ترسيدم كه مبادا آنچه سبب اختلاف عقايد و آراء مردم شده و كار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نيز به اشتباه اندازد . در آغاز خوش نداشتم تو را از اين اختلافات آگاه سازم ، ولى با خود انديشيدم كه اگر در استحكام عقايد تو بكوشم بهتر از اين است كه تو را تسليم جريانى سازم كه در آن از هلاكت ايمنى نيست . اميد به آن بستم كه خدا توفيق رستگاريت عطا فرمايد و به سر منزل مقصودت رهنمايى نمايد . پس اين وصيّت را در عهده ات مىگذارم و بدين گونه كار را محكم مىنمايم .

115

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست