responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 107


شنوا و بيناست نه با ابزار ، نزديك است نه به واسطهء كمى فاصله ، دور است نه به واسطهء مسافت ، موجود است نه بعد از عدم [ هميشه بوده است ] ، زمانها او را در بر نتوانند كشيد ، مكانها او را فرا نتوانند گرفت ، خوابها او را فرا نگيرند ، صفتها او را محدود نسازند ، ابزارها او را يارى ندهند ، هستى او بر زمانها پيشى گرفته ، وجودش بر عدم سبقت يافته ، هميشگىاش از آغاز گوى سبقت ربوده است . با نهادن قوّهء ادراك [ در انسان ] معلوم گرديد او را مركزى براى ادراك نيست ، از جوهر آفرينى او معلوم شد كه او را جوهرى نيست ، به آفرينش جانداران دانسته شد كه او را جان آفرينى نيست . و از اينكه برخى آفريده‌ها را ضد ديگرى آفريد ، معلوم گرديد كه او را ضدّى نيست . با سازوارى كه ميان چيزها پديد آورد دانسته شد كه براى او قرينى تصوّر نتوان كرد ، روشنى را ضدّ تاريكى قرار داد ، گرمى را مخالفت سردى نهاد ، ميان ناسازگارىها آشتى افكند ، دورها را به يك ديگر نزديك ساخت ، تا تفرقه‌ها دليل تفرقه افكن باشد و آشتىها دليل آشتى دهنده .
خداوند سبحان آنها را دلايل پروردگارى خود ساخت و شواهدى بر نهان بودن خود نمود و همه را به حكمت خود گويا ساخت ؛ زيرا پديد آمدنشان سخن از حدوث آنها دارد و وجودشان نشان از نبودشان و نقل و انتقالاتشان از جايى به جايى خبر از زوالپذيريشان مىدهد . با غروب و ناپيدا شدن خود اعلان مىنمايند كه آفرينندهء آنها را غروب و ناپيدايى نيست و اين است مراد از فرمايش خدا - جلّ ثناؤه - در قرآن : « و از هر چيزى دو گونه [ يعنى نر و ماده ] آفريديم ، اميد كه شما عبرت گيريد » [ سورهء ذاريات ( 51 ) ، آيهء 49 ] . پس ميان اين دو گونه از پيش و بعد جدايى افكند تا معلوم شود كه خودش را پيش و بعدى نيست .
غريزه‌هاى گوناگون آنها گواه آن است كه غريزه بخش آنها را غريزه اى نيست . تفاوت آنها با يك ديگر دلالت دارد بر اينكه تفاوت بخش آنها را تفاوتى نيست . وقت داشتن آنها بيانگر آن است كه آن وقت دهنده را وقتى نيست . پاره اى از آنها را از پارهء ديگر پوشيده داشت تا معلوم شود پرده اى ميان او و آنها نيست . او را معناى پروردگارى بود هنگامى كه هيچ پرورده اى نبود . حقيقت خدا بودن و خدايى داشت زمانى كه هيچ عابدى نبود . شنوايى را سزاوار بود آنگاه كه هيچ نشنيده اى نبود . معناى دانايى داشت آنگاه كه هيچ دانسته اى نبود .
معناى توانايى بر او صدق مىكرد با اينكه هنوز كسى قابليّت پذيرش توانايى را نداشت . نه چنان است كه از آن زمان كه آفريده ، نام آفريدگار را سزاوار شده باشد و نه اينكه با پديد آوردن پديده‌ها شايستهء نام پديد آرنده گردد . همه را از هم جدا ساخت نه از چيزى و به هم درآميخت نه با چيزى . آنها را اندازه گرفت نه با تلاش و كوشش . اوهام بر حقيقت كنه او دسترسى ندارند . ذات او در فهمها نگنجد .

107

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست