نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 44
منع شدم از هيچ چيز ديگر منع نشدم . 51 - از ما نيست آنكه مسلمانى را فريب دهد ، يا به او زيان رساند ، و در مقام گول زدنش درآيد . 52 - رسول خدا صلَّى الله عليه و اله و سلَّم در مسجد خَيف [1] بپا خواسته و فرمود : خداوند آن بنده را كه گفتار من شنيده و بخاطر بسپرد و به آنكه نشنيده برساند شاد و خرّم كند . چه بسا حامل دانشى كه آن را به داناتر از خود رساند ، و چه بسا حامل دانشى كه خود دانا نيست [2] سه چيز است كه دل هيچ مسلمانى در آنها خيانت نكند : خالص نمودن كردار براى خدا ، و خيرخواهى براى پيشوايان مسلمين ، و همراه بودن با جماعت مسلمين . مؤمنان همه برادر و خونشان برابر است [3] و همهء آنان در برابر دشمن يكپارچهاند ، و پائينترينشان به أمان دادن به مشركين ذمّهء همه را مشغول مىسازد [4] 53 - فرد مسلمان هنگام معامله با كافر ذمّى بگويد : « اللَّهمّ خر لي عليه » يعنى : « خدايا به من خير بده بر او » ، و به وقت معاملهء با مسلم بگويد : « اللَّهمّ خر لي و له » يعنى : « خدايا به من و او خير بده » . 54 - خدا رحمت كند آن بنده اى را كه سخن نيكى گفت و سود جست ، يا لب از بدى فرو بست و سالم ماند . 55 - هر كه داراى سه ويژگى باشد ايمانش كامل است : به وقت خوشى خرسنديش او را به باطل نكشاند ، به هنگام خشم پاى از حقّ بيرون ننهد ، و به
[1] مسجد خيف مكانى در منى و بطرف غربى مسجد الحرام است . [2] يعنى چه بسا شنوندگانى پيدا شوند كه معنى سخن مرا از رساننده و مبلَّغ آن سخن بهتر درك كنند . [3] يعنى اگر شريفترينشان كوچكترين آنان را به ناحق بكشد بايد كشته شود [4] در بارهء معنى « يسعى بذمّتهم أدناهم » از امام صادق عليه السّلام سؤال شد ، ايشان فرمودند : « يعنى اگر سپاهى از مسلمين جمعيّتى از مشركين را محاصره كردند و در همين حال يكى از آن مشركين رو به مسلمين كرده و گفت : مرا أمان دهيد تا فرمانده تان را ملاقات و با او گفتگو كنم ، و از افراد مسلمين پائينترينشان بدو امان داد در اين حال رعايت امان او بر شريفترينشان واجب آيد » .
44
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 44