نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 154
توسّط دانش در زمان حياتش به كسب طاعت پردازد و پس از مرگ نام نيك باقى گذارد . و سود و بهرهء مال با نابودى مال از دست برود . ثروت اندوزان گو اينكه زندهاند مرده بشمار آيند ، ولى دانشمندان تا زمان باقى است جاويدند و گرامى ، ظاهرا وجودشان ناپيدا است ولى نفس ايشان در دلها آشكار . سپس - پس از اشاره به سينهء خود - فرمود : بدان كه در اينجا دانشى سرشار نهفته است كه برايش فراگيرانى نيافتم ؛ آرى به فرد باهوش و تيزفهم بر مىخورم كه نامطمئن و دين به دنيا فروخته است ، و از حجّتهاى خداوند بر عليه دوستان خدا يارى مىجويد ، و از نعمتهاى الهى بر نافرمانى او . يا به فردى كه پيرو اهل حقّ است ولى فاقد هر گونه بينش و فراست در شناخت پيرامونش ، و با اوّلين مورد شبهه اى كه بر او عارض مىشود به وادى شكّ و ترديد افتد . بار إلها ! نه اين شايسته است و نه آن در خور . يا به فردى كه غرق در لذّت است و اسير شهوت ، يا فردى كه حريص به جمع و ذخيرهء مال . كه اين دو گروه نه از زمرهء رهبران دينند و نه از اهل فراست و يقين . شبيه ترين موجودات به اينان همانا چارپايان چرندهاند ، آرى بدينسان علم و دانش - با مرگ صاحبان آن - مىميرد . ولى آرى ، زمين هرگز از حجّت قائم از جانب خدا - كه يا آشكار است و مشهور ، يا ترسان است و ناپيدا - خالى نخواهد ماند ، تا دلائل الهى و نشانه هايش باطل نگردد ، و راويان قرآنش از ميان نروند . كجايند آن افراد ؟ ! تعدادشان كم ، و قدر و منزلتشان بزرگ است ، به واسطه ايشان است كه خداوند دلائل و حجّتهايش را حفظ مىكند تا به افراد همانند خود بسپارند ، و بذر آن را در دلهاى شبيه خود بكارند . علم و دانش - بر اساس حقائق ايمان - بايشان يورش برد تا روح يقين را يافتند ، و آنچه را كه افراد خوش گذران سخت و دشوارش شمردند آنان سهل و آسانش داشتند . و به آنچه كه جاهلان در هراس بودند خو گرفتند ، ايشان با بدنهاشان همنشين اهل دنيايند ولى ارواحشان به ملكوت اعلى پيوند دارد . اى كميل ، آنان امينهاى خدايند در ميان خلقش ، و خلفاى او در زمينش ، و چراغهاى تابناك او در شهرهايش ، و دعوتگران به دين او مىباشند . وه كه چقدر مشتاق ديدار آنان هستم ! ! از خداوند براى خود و تو آمرزش مىطلبم .
154
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 154