responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 287


كه در دست شما اسيرند بگو اگر خدا در دلهاى شما خبرى بداند بهتر از آنچه را از شما گرفته شده ( يعنى فديهء آزادى ) بشما بدهد و شما را بيامرزد « ( سورهء انفال آيهء 70 ) در بارهء عباس و عقيل و نوفل نازل شده ، و فرمود : همانا رسول خدا ( ص ) در جنگ بدر نهى فرمود كه مسلمانان كسى از بنى هاشم و همچنين أبو البختري را بكشند ، و اين چند تن اسير شدند .
رسول خدا ( ص ) على ( ع ) را فرستاد و فرمود : ببين از بنى هاشم چه كسانى در اينجا ( در ميان اسيران ) هستند ، على ( ع ) ( همان طور كه ميرفت ) گذرش بعقيل بن ابى طالب افتاد و رو از او بگردانيد ، عقيل گفت : يا على بخدا كه وضع مرا ديدى ! ( بمن رحم كن ) و بهر صورت على ( ع ) بنزد رسول خدا ( ص ) بازگشت و عرضكرد : اين أبو الفضل ( عباس بن عبد المطلب ) است كه در دست فلان كس اسير است ، و اين عقيل است كه در دست فلانى است ، و اين نوفل بن حارث است كه در دست فلانى است ، رسول خدا ( ص ) برخاست تا بعقيل رسيد و باو فرمود : اى ابا يزيد ابو جهل كشته شد ؟ عقيل گفت : در اين صورت ديگر كسى در بارهء تهامة ( سرزمين مكه و اطراف آن ) با شما جنگ و ستيزه نكند .
سپس ( عقيل - يا رسول خدا ( ص ) - ) چنين گفت :
اگر آنها ( يعنى دشمن ) را از پاى درآوريد ( و كشتيد يا بزمين افكنديد ) رهاشان كنيد و گر نه ( دست از آنها برمداريد ) و تسلط خود را بر آنها محقق كنيد ( مجلسى ( ره ) گويد : يعنى آنها را محكم ببنديد كه نگريزند ) .
در اين وقت عباس را آوردند ، بدو گفته شد : براى آزادى خود و دو برادرزاده ات ( عقيل و نوفل ) فداء بده و آزاد شويد ؟
عباس ( رو به پيغمبر اسلام ( ص ) كرده ) گفت : اى محمد تو حاضرى من ( با پرداخت فديه ) بگدائى بيفتم و دست گدائى پيش قريش دراز كنم ؟

287

نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 287
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست