نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 143
افراشته و غير افراشته ، و نهرهائى از مى ، و نهرهائى از آب ، و نهرهائى از شير و نهرهائى از عسل ميباشد ، و چون دوست خدا طعام خويش را طلب كند بدون آنكه اظهار كند چه نوع غذائى ميخواهد همان را كه دلش ميخواهد برايش حاضر كنند . فرمود : سپس با دوستان و برادران خويش خلوت كند و همديگر را ببينند ، و در بهشتهاى خويش متنعم باشند در زير سايه هائى كشيده ( كه هواى آن در لطافت ) بمانند هواى ( بين الطلوعين ) ما بين زدن سپيده دم تا زدن خورشيد است . و براى هر مؤمنى هفتاد زن حوريه و چهار زن آدمى است ، و مؤمن ساعتى را با همسر حوريه و ساعتى را با همسر آدمى است و ساعتى را نيز با خويش خلوت كند و بر تخت خود تكيه زند و بيكديگر نگاه كنند ، و همانا مؤمن را هم چنان كه بر تخت تكيه زده پرتوى از نور فرا گيرد ( كه در شگفت شود و ) بخدمتكاران خود گويد : اين پرتو درخشان چيست ؟ شايد خداى جبار بمن توجهى فرموده ؟ خدمتكاران گويند : منزه است ، منزه است ، ( خداى عز و جل ) و فرازمند است جلال خدا ، نه ( توجّه حق نيست ) بلكه اين حوريه ايست از همسران تو كه تاكنون ديدارش نكرده اى و از روى اشتياقى كه بتو داشته همين كه تو را روى تخت ديده كه تكيه زده اى خود را بتو نمايانده و شيفتهء ديدارت گشته و از روى شوق تبسمى بر لب آورده و اين پرتوى كه ديدى و نورى كه تو را فرا گرفت از سفيدى دندان پيشين او و صفا و پاكيزگى و لطافت آن دندانها است . فرمود : دوست خدا گويد : اجازه اش بدهيد تا پيش من آيد ، پس هزار غلام و كنيز بنزدش بشتابند و او را باين جريان مژده دهند ، و در اين هنگام حوريه از خيمهء خويش فرود آيد و بر تنش هفتاد
143
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 143