" سفيان بن عيينه " گويد : " هيچ فردي از بنى هاشم را برتر و آگاهتر از زين العابدين نديدم " . " شافعي " امام ديگر اهل سنت ، على بن الحسين را آگاهترين مردم مدينة شمرده است . اين حقيقت را حتى زمامداران معاصرش خلفاى بنى اميه با همهء بد خواهى ها كه نسب به أو داشتند ، پذيرفته اند ، براى نمونه " عبد الملك بن مروان " به امام ( عليه السلام ) گويد : " خدا چنان دانش ، دين و پارسائى به تو داده كه هيچ كس قبل از تو جز پدرانت بدان تشرف نيافته اند " . در اين باره عمر بن عبد العزيز گفت : " زين العابدين چراغ دنيا و جمال اسلام است " . مسلمانان عموما نسبت به اين امام ، وابستگى عاطفى شديدى در خود ، احساس مى كردند و در عمق دل به أو مهرى ويژه داشتند . پايگاه ملى امام ( عليه السلام ) در همه جاى جهان اسلام ، در دل هاى امت گسترش يافته بود ، چنان كه وقتى در آن مراسم حج شركت كرده طواف خانه گزارد ، خواست استلام حجر كند از كثرت جمعيت نتوانست . منبرى برايش نصب كردند روى آن برنشست منتظر مانده بود كه ناگاه امام زين العابدين ( عليه السلام ) از در مسجد روى آورده به طواف خانهء خدا پرداخت ( هشام خود مى ديد و مردم همه نظاره مى كردند كه ) امام هر وقت به محل حجر الاسود مى رسيد ، جمعيت راه را براى أو باز مى كردند ، مردم از اطراف حجر الاسود دور مى شدند تا أو بتواند استلام حجر كند ، زيرا مردم همه أو را خوب مى شناختند و به أو مهر مى ورزيدند