نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 328
است و آنكه ثروت فراوانى دارد ولى نگهبان امينى براى ثروت خود ندارد و آنكه براى بدست آوردن حيثيت اجتماعى متوسل بدروغ و بهتان گردد و آنكه بدهى زيادى گردنگيرش شده است و مالى ندارد تا ادا كند و عاشقى كه در معرض جدائى از معشوق خويش است . < فهرس الموضوعات > ( در دوزخ آسيائى است كه پنج كس را آرد ميكند ) < / فهرس الموضوعات > ( در دوزخ آسيائى است كه پنج كس را آرد ميكند ) 65 - امير المؤمنين ( ع ) فرمود : براستى كه در دوزخ آسيائى است كه پنج كس را آرد ميكند از من نمىپرسيد كه آردش چيست ؟ عرض شد آردش چيست ؟ يا امير المؤمنين ؟ فرمود : دانشمندان بدكردار و سخنوران گنهكار و زورداران ستمكار و وزيران خيانت كار و عرفا و نمايندگان دروغ گفتار و راستى كه در دوزخ شهرى است كه آن را حصينة گويند از من نمىپرسيد در آن شهر چيست ؟ عرض شد يا امير المؤمنين چه در آن است ؟ فرمود دستهاى پيمانشكنان . شرح : عرفا جمع عريف است نه عارف و عريف كسى را گويند كه از طرف جمعيت و قبيله اى در دربار امير باشد و معرف آنان و بازگوى نيازمنديهاى آنان گردد و اختصاص دست بجهت آن است كه بيعت با دست مىشود . < فهرس الموضوعات > ( غدقن از كشتن پنج حيوان و دستور كشتن پنج حيوان ديگر ) < / فهرس الموضوعات > ( غدقن از كشتن پنج حيوان و دستور كشتن پنج حيوان ديگر ) 66 - على ( ع ) فرمود : رسول خدا كشتن پنج حيوان را غدقن فرمود هدهد و زنبور عسل و مورچه
328
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 328