نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 289
[ شرح ] استاد شعرانى در حاشيهء شرح كافى بيانى دارد كه معنايش چنين است : اين حديث كه هم از حيث سند صحيح است و هم از نظر معنا باعتبار نزديك است ما را بطريقهء ائمه عليهم السلام در اين گونه مسائل طبيعى متوجه مينمايد زيرا از سؤال سائل كه ميگويد : ( مردم ميگويند ) پيداست كه ذهن مردم متوجه بسبب طبيعى بادها بوده است كه از كجا بوجود مىآيد و چرا بعضى از بادها سرد است و پاره اى گرم و بيش از اين براى آنان قابل فهم نبوده كه نسيم شمال چون خنك است از بهشت است و باد جنوب چون گرم است از آتش برميخيزد و امام ( ع ) در پاسخ ميخواهد ذهن او را از تحقيق اين جهت از امام منصرف نمايد زيرا غرض از فرستادن پيغمبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى نه اين است كه امور طبيعى براى مردم كشف گردد . زيرا اگر مقصود اين بود بطور مسلم بسيارى از نيازمنديهاى بشر را بيان مىكردند از قبيل داروى بيماريها مانند سل و سرطان و خواص بقيهء مركبات و در قرآن نيز بعلت خسوف و كسوف مثلا مكرر اشاره ميشد همان طور كه زكاة و نماز و توحيد خداوند و رسالت پيغمبران مكرر گفته شده است و همان طور كه در روايات بطور متواتر موضوع امامت و ولايت و معاد و بهشت و دوزخ گفته شده است در بارهء گاو و ماهى كه زمين بر پشت او قرار گرفته است ! ! و يا اجزائى كه آب را تشكيل ميدهد و مانند اينها نيز بطور مكرر ياد آورى ميشد با اينكه مىبينيم اين گونه چيزها نه در قرآن است و نه در سنت متواتر و اگر هست يا در بعضى از روايات ضعيفهء نامعتبر وارد شده و يا طورى است كه احتمال ميرود راوى تحريف و يا سهو . نموده باشد در صورتى كه بناى شارع مقدس بر اين است كه آنچه در نظر شارع اهميت دارد و بايستى مردم آن را بدانند بوسيلهء امامان بلكه خود پيغمبر نيز آن مطلب را كاملا ثابت و مسجل ميكنند كه نه جاى ترديدى باشد و نه مجال تأويلى بارى چون امام ( ع ) از سؤال سائل متوجه شد كه مردم در مورد سؤال تمام توجه شان بجهات طبيعى است خواست كه آنان را از اين جهت منصرف نمايد و بر حسب وظيفهء روحانىاش كسى را كه ميخواهد در بارهء بادها نظرى كند بجهت روحانى و معنوى بادها متوجه فرمايد و كيفيت عبرت گرفتن و پند پذيرفتن را ياد دهد خواه از بهشت بوزد خواه از شام يا افريقا و يا يمن پس نخستين چيزى كه مىبايست متوجه بود اين است كه همهء عوامل طبيعى در تحت ارادهء الهى مسخراند و خداوند بر هر يك فرشته اى گماشته است و اين جسم ملكى در تحت نفوذ و قدرت آن مجرد ملكوتى است كه از عوارض ماده و ماديات دور است چنانچه در محل خود ثابت شده است كه ماده بصورت بر پا است و صورت بوسيلهء عقل مفارق بر پا است و نكتهء مهمى كه در اين حديث است و پيدا است كه حديث صحيح است و از معصوم صادر شده است همين نكته است كه گفته شد و در مرحلهء دوم لازم است كه از عذابهائى كه بوسيلهء بادها بر امتهاى گذشته رسيده است آدمى عبرت بگيرد و منافعى را كه مترتب بر آنها است متوجه شود پس آنچه بر يكفرد مسلمان لازم است از تفكر در امور طبيعيه اين سنخ جهات معنوى و الهى آنها است
289
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 289