نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 671
بهشت را بتو دهند و تو را بر تخت معروف بتخت كرامت نشانند و همه اولين و آخرين بر يك پهنا زمين گرد تو باشند و تو دستور دهى كه شيعه هايت را ببهشت برند و دشمنهايت را بدوزخ ، توئى قسم جنت ، توئى قسيم دوزخ ، كامجو است هر كه دوستت دارد و زيانمند است هر كه دشمنت دارد تو در آن روز امين خدا و حجت آشكار خدائى . مجلس نود و ششم - در همين روز چهارشنبه وقت عصر 1 - امام صادق ( ع ) فرمود يكى از دانشمندان يهود آمد حضور امير المؤمنين ( ع ) و گفت اى امير المؤمنين از كى پروردگار تو بوده است ؟ باو فرمود مادرت بر تو بگريد كى نبوده است تا گفته شود او كى بوده ، پروردگار من پيش از پيش كه پيشى ندارد بوده تا ابدى كه بعدى ندارد مىباشد اينجا نه نهايتى هست و نه آخرى دارد ، نهايت در او راهى ندارد و او نهايت هر نهايتى است . 2 - از حسن بن على ( ع ) سؤال شد از عقل ، در جواب گفت جرعههاى پياپى غم و سازش با دشمنانست .
671
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 671