نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 669
درونت را بداند و براى برابرى با تو آماده گردد اى پسر جانم از خدا چنان بترس كه اگر عبادت ثقلين را بآستانش برى نگران از عذابش باشى و باو چنان اميدوار باش كه اگر گناه ثقلين را بآستانش برى اميد آمرزش از او دارى ، پسر جان ، من سنگ و آهن و هر بار ثقيلى بدوشم كشيدم و سنگينتر از همسايه بد نديدم هر تلخى را چشيدم و تلختر از فقر نيافتم . 6 - لقمان بپسرش گفت پسرم هزار دوست بگير و هزار دوست كم است ، يك دشمن نگير كه يكى هم بسيار است ، امير المؤمنين ( ع ) سروده . < شعر > تا توانى دوستان بسيار بهر خود بگير چون ستون ياورانند و تو را پشت و پناه دوست و يار نبود بيش گر باشد هزار ليك يك دشمن بود بسيار و صد ويل است و آه < / شعر > 7 - امام صادق ( ع ) ميفرمود دوستى را شرائطى است هر كه همه آنها ندارد دوست كاملش مدان و هر كه هيچ از آنها ندارد دوستش مخوان . 1 - آنكه نهان و عيانش نسبت بتو يكى باشد . 2 - خوبى تو را خوبى خود داند و زشتى تو را زشتى خود . 3 - دارائى و مقام او را نسبت بتو ديگرگون نكند . 4 - هر چه تواند از تو دريغ ندارد .
669
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 669