نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 575
بگو - گفت : < شعر > در روز غدير جار زد پيغمبرشان در خم و چه خوب جارچى است نبى ميگفت كه بر شما است مولى و ولى ؟ گفتند و نبود دشمنيشان علنى معبود تو مولا است و هستى تو ولى امروز نه عاصى بميان و نه دنى فرمود على بپا خيز كه تو هادى و امامى و بمن باش وصى ميبود على گرچه گرفتار رمد ميجست براى ديده داروى زكى با آب دهان خود مداواش نمود تبريك بر اين پزشك و بيمار على < / شعر > مجلس هشتاد و پنجم - روز جمعه بيست و دوم رجب 368 1 - رسول خدا ( ص ) فرمود چون زوال ظهر شود درهاى آسمان گشوده گردد و درهاى بهشت و دعا مستجاب شود خوشا بر كسى كه در آن هنگام عمل صالحى از او بالا رود .
575
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 575