نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 513
خدا سرنگونش ساخت و يارانش مغلوب شدند و بخوارى برگشتند و امير المؤمنين با ذو الفقار بر احدى نزد كه نجات يافته باشد و چون نبرد ميكرد جبرئيل سمت راستش بود و ميكائيل سمت چپش و ملك الموت برابرش . 10 - عبد الله بن عمرو بن عاص گفت روز خيبر پيغمبر پرچم را بيكى از اصحابش داد و گريزان برگشت و ياران او را ميترسانيد و آنها وى را ترسو ميخواندند كه با پرچم شكست خورده برگشته ، رسول خدا ( ص ) فرمود فردا پرچم را بمردى دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند و برنگردد تا بدست او فتح شود صبح كه شد فرمود على را نزد من بخوانيد ، گفتند يا رسول الله چشمش درد ميكند گفت او را بخوانيد چون آمد پيغمبر آب دهان بديده اش انداخت و فرمود : خدايا گرما و سرما را از او بگردان و پرچم را بدست او داد و رفت و نزد رسول خدا ( ص ) برنگشت مگر با فتح خيبر گفت چون على بقلعه غموص نزديك شد دشمنان خدا از يهود او را به تير و سنگ ميزدند و او پيش ميرفت تا خود را بدر قلعه رسانيد و خشمناك پا از ركاب تهى كرد و پياده شد و عتبه در را گرفت و آن را از جا كند و چهل ذراع پشت سر خود پرتاب كرد ابن عمر گفت ما از اينكه خدا قلعه را بدست على گشود تعجب
513
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 513