responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 457


الا الله است فرمود بد دارم برايش ، گفتم قربانت مگر رسول خدا و هر يك از پدرانت انگشتر بدست چنين كارى نميكردند ؟ فرمود چرا ولى آنها انگشترشان را بدست راست داشتند از خدا بپرهيزيد و خود را بپائيد ، گفتم نقش خاتم امير المؤمنين چه بود ؟ فرمود چرا از آنها كه پيش از او بودند نپرسيدى ؟ گفتم اكنون ميپرسم ، فرمود نقش خاتم آدم * ( لا اله الا الله محمد رسول الله ) * بود كه با خود از بهشت آورده بود و نوح چون بر كشتى سوار شد خدا باو وحى كرد اى نوح اگر از غرق ميترسى هزار بار مرا تهليل گو و نجات بجو من تو را و هر كه با تو ايمان آورده نجات دهم فرمود چون نوح و همراهانش بر كشتى نشستند و بادبان بالا كردند باد تندى وزيد و نوح از غرق ترسيد و از سرعت باد نتوانست هزار بار * ( لا اله الا الله ) * گويد و بزبان سريانى گفت هلوليا هزار بار هزار بار اى كشتى برجا باش گويد بادبان استوار شد و كشتى براه خود ادامه داد نوح گفت سخنى كه بوسيله اش خدا مرا از غرق ايمن داشت سزاست كه از من جدا نباشد و در خاتم خود نقش كرد * ( لا اله الا الله الف مرة يا رب اصلحنى ) * ، فرمود چون ابراهيم را در كفه منجنيق نهادند جبرئيل خشم كرد خدا باو وحى كرد اى جبرئيل چرا خشم كردى ؟ عرضكرد براى خليل تو كه در روى زمين جز او كسى تو را نپرستد و دشمن خودت و او را بر او مسلط كردى خدا باو وحى كرد خاموش باش بنده اى چون تو شتاب دارد كه از فوت بترسد ولى من هر آن بخواهم بنده خود را نجات دهم جبرئيل خوشدل شد رو بابراهيم كرد و گفت حاجتى ندارى ؟ فرمود بتو نه در اينجا خدا خاتمى فرستاد كه شش حرف

457

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست