نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 398
چشم گشود و گفت لبيك يا ابا القاسم فرمود بگو * ( اشهد ان لا اله الا الله ) * و اقرار كن برسالت من آن جوان بپدرش نگاه كرد و چيزى نگفت بار دوم پيغمبر باو دستور داد و باز بپدرش نگاه كرد و چيزى نگفت پيغمبر بار سوم باو دستور داد و باز آن جوان بپدرش نگاه كرد در اين بار پدرش گفت اگر خواهى بگو گفت گواهم كه معبود حقى جز خدا نيست و تو كه محمدى رسول خدائى و در حال مرد ، رسول خدا ( ص ) بپدرش فرمود از نزد ما بيرون رو و باصحابش دستور داد او را غسل دهيد و كفن كنيد و نزد من آريد تا بر او نمازگذارم و بيرون رفت و ميفرمود حمد خدا را كه امروز به وسيله من نفسى را از دوزخ نجات داد . 11 - فرمود هر كه گل خورد خارش بدن گيرد و ببواسير مبتلا شود و درد بد در او تحريك گردد و قوت پاهايش برود و هر چه از كارش كم شود نسبت بايام تندرستى مورد محاسبه قرار گيرد و بر آن عذاب شود . 12 - رسول خدا فرمود چهار چيز است كه هر كدام در خانه اى رخنه كرد ويرانش كند و ببركت آباد نگردد ، خيانت ، دزدى ، ميخوارى و زنا .
398
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 398