نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 396
ساز و برگى بمن ده كه بر دشمنت بتازم ، امير المؤمنين باو ساز و برگ داد و در نبرد جلو او شمشير ميزد و پيش ميرفت و امير المؤمنين از شهامت او در شگفت ميشد و چون نبرد سخت شد اسب خود پيش راند تا كشته شد و يكى از ياران على دنبال او رفت و ديد بخاك افتاده و اسب او حاضر است و تيغش در بازو است آنها را برگرفت و پس از خاتمه نبرد خدمت امير المؤمنين آورد امير المؤمنين برايش طلب رحمت كرد و فرمود بخدا اين مرد بحق خوشبخت بود بر برادر خود رحمت جوئيد . 5 - پيغمبر ( ص ) بر سعد بن معاذ رحمت فرستاد و فرمود نود هزار فرشته با جبرئيل برايش رحمت خواستند ، فرمود اى جبرئيل از چه راه مستحق رحمت بر شما شده ؟ گفت بخاطر خواندن * ( قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ ) * ايستاده و نشسته و سواره و پياده و در رفتن و در آمدن . 6 - امام صادق ( ع ) فرمود روانيست زن خود را بىزيور گذارد گرچه گردنبند بگردن آويزد و خوش نيست كه دستش بيخضاب باشد گرچه حنا را بر آن بمالد و پاك كند و گرچه سالخورده هم باشد . 7 - امام باقر ( ع ) فرمود در روز محشر كه خدا بندگان را بر انگيزد روزها را بياورد و مردم آنها را
396
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 396