نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 377
آنچه در دنبالش آرزو داشت و دور از آنچه در آخرتش اميد ميبرد از آن تو است حمد بر آن باندازه استحقاقت اى آقايم خدايا او را بعزت خود بگير وحدتش را از من كند كن و بهمگنانش سرگرم ساز و از آنچه آهنگ نموده رهش انداز خدايا مرا بر او تسلط نقدى بده كه دلم را خنك كند و وفاى بحقم باشد و پيوست ده دعايم را باجابت و شكايتم را در جريان انداز و باو نشان ده آنچه ستمكاران را وعده دادى و بمن نشان ده آنچه در اجابت بيچارگان وعده كردى زيرا تو صاحب فضل عظيم و من كريمى « گويد آن جمع همه پراكنده شدند و ديگر گردهم نيامدند مگر براى خواندن نامه اى كه خبر مرگ موسى بن مهدى خليفه را ميداد . 3 - على بن ابراهيم بن هاشم گويد يكى از اصحاب ما ميگفت چون هرون الرشيد موسى بن جعفر را بزندان انداخت و شب شد از طرف هرون بجان خود ترسيد تجديد وضوء كرد و رو بقبله ايستاد و چهار ركعت نماز خواند و اين دعا را خواند ، » اى سيد من مرا از حبس هرون رها كن و از دست او خلاص كن اى كه درخت را از ميان ريگ و گل و آب در آورى و شير را از ميان سرگين و خون برآورى و نوزاد را از ميان بچه دان و رحم رها كنى و آتش را از ميان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از ميان امعاء و احشاء برگيرى مرا از دست هرون خلاص كن « پس از اين دعا هرون بخواب ديد مرد سياهى شمشير كشيده بالاى سرش ايستاد ميگويد : اى هرون موسى بن جعفر را آزاد كن و گر نه با اين شمشير بفرقت ميزنم هرون از هيبت او بهراس افتاد و دربانش را
377
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 377