نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 323
10 - چون موسى بن عمران خواست از خضر مفارقت كند باو گفت مرا سفارشى كن ضمن سفارشات خود گفت مبادا لجاجت كنى و بىحاجت راه بروى و بىسبب بخندى ياد خطاى خود باش و از خطاى مردم چشم پوش . 11 - حذيفة بن يمانى هنگام مرگ به پسرش وصيت كرد كه اى پسر جانم از آنچه در دست مردم است نوميد باش كه از آن بىنيازى ، مبادا از مردم حاجتى خواهى كه فقر حاضر است ، امروز از ديروز خود بهتر باش و چون نماز گذارى نماز وداعكننده با دنيا باشد كه گويا بدان باز نگردى مبادا كارى كنى كه عذر از آن لازمست . 12 - امام باقر ( ع ) فرمود دوست دارد برادر مسلمانت را و دوست دار برايش آنچه براى خود دوست دارى و بد دار برايش آنچه براى خود بد دارى چون نيازمند او شدى از او خواهش كن و چون از تو خواهشى كرد باو بده و خيرى از او وامگير كه او هم خيرى از تو وانگيرد پشت او باش كه پشت تو باشد اگر غائب شود حفظ الغيب او كن و اگر حاضر تو باشد او را تعظيم و احترام كن زيرا او از تو است و تو از اوئى و اگر بر تو گله مند است از او جدا مشو تا از علت نارضايتى و آنچه در دل دارد بپرسى ، اگر خيرى باو رسد خدا را حمد كن و اگر گرفتار شود او را كمك ده و
323
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 323