نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 276
فرمود اى فاطمه بر در بهشت كه لواء حمد بامنست و من بدرگاه پروردگار شفيع امتم باشم ، عرضكرد پدر جان اگر آنجا خدمتت نرسم ؟ فرمود سر حوض مرا ديدار كن كه امتم را سيراب ميكنم عرضكرد اگر آنجا ديدارت نكردم ؟ فرمود بر صراط مرا ملاقات كن كه ايستادهام و ميگويم پروردگارا امتم را سالم دار عرضكرد آنجا هم نشد فرمود مرا پاى ميزان ديدار كن ، كه ميگويم پروردگارا امتم را سالم دار ، عرضكرد آنجا هم نشد فرمود مرا بر پرتگاه دوزخ برخورد كن كه زبانه و شعله اش را از امتم جلو گيرم فاطمه از اين خبر شاد شد . 13 - على ( ع ) فرمود آيه اى از قرآن نازل نشده مگر آنكه ميدانم كجا نازل شده در باره كى نازل شده و در چه موضوعى نازل شده ، در دشت است يا كوه گفتند در باره خودت چه نازل شده ؟ فرمود اگر از من نميپرسيديد بشما نميگفتم در باره من اين آيه نازل شده ( رعد - 7 ) همانا تو منذرى و براى هر قومى رهبرى . رسول خدا منذر است و من رهبر بدان چه آورده است .
276
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 276