نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 223
محفوظ است و وجه من است كه هر كه بدو رو كند از او رو نگردانم و حجت منست در آسمانها و زمين بر هر كه در آنها است از خلقم نپذيرم كردار هيچ عاملى را جز با اقرار به ولايت او و نبوت احمد رسولم ، او است دو دست گشادهام بر بندگانم او است نعمتى كه بهر كه دوست داشتم دادم و او را ولى و شناساى او نمودم و هر كه از بندگانم را دشمن دارم براى آنست كه از شناسائى و ولايتش روگردانست و بعزت خود سوگند خوردم و بجلالم قسم خوردم كه هيچ كدام بندگانم على را دوست ندارند جز آنكه آنها را از دوزخ بركنار دارم و ببهشت وارد كنم و دشمن ندارد او را كسى و از ولايتش رو نگرداند جز آنكه او را دشمن دارم و در دوزخ درآرم كه چه بد سرانجامى است . مجلس چهلم روز سه شنبه شب يازدهم صفر سال 368 1 - على بن ابى طالب ( ع ) فرمود پيغمبر مرا خواست و بيمن فرستاد تا ميان آنها اصلاح كنم گفتم يا رسول الله آنها مردم بسيارى هستند و پيره مردانى دارند و من جوانى نورسم فرمود اى على چون بر گردنه افيق بر آمدى بآواز بلند فرياد كن اى شجر اى كلوخ اى خاك محمد رسول خدا شما را درود ميدهد فرمود رفتم و چون بر آن گردنه بر آمدم و سرازير يمن شدم ديدم همه رو آوردهاند بسوى من با نيزههاى افراشته و پيكان زده و كمان بر دوش و تيغهاى برهنه بآواز بلند پيغام پيغمبر را به شجر و
223
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 223