responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 147


كردم گفتم مردى در سجده است ، گفت او را ميشناسى ؟ گفتم نه گفت او مولا و آقاى تو است گفتم مولايم كيست ؟ گفت خود را بنادانى ميزنى ، گفتم نه من مولائى ندارم گفت اين أبو الحسن موسى بن جعفر است من شب و روز از او بازرسى ميكنم هر وقتى او را بهمين حال مينگرم او نماز صبح را ميخواند و ساعتى تعقيب ميگويد دنبال نمازش تا آفتاب ميزند سپس بسجده ميرود و در سجده است تا زوال شمس و كسى را پاينده زوال كرده نميدانم چه وقت غلام ميگويد ظهر شد كه از جا ميجهد و مشغول نماز مىشود بدون تجديد وضوء از اينجا ميدانم كه در سجده خود نه خواب رفته و نه بيهوش شده بهمين حال است تا نماز عصر ميخواند و بسجده مىرود و ميماند تا غروب آفتاب و آفتاب كه غروب كرد ميجهد و بدون تجديد وضوء نماز مغرب ميخواند و بتعقيب و نماز ميگذراند تا نماز عشاء را ميخواند و پس از آن با كبابى كه برايش مىآورند افطار ميكند و تجديد وضوء ميكند و بسجده ميرود و سر بر ميدارد و خواب سبكى ميكند و بر ميخيزد و تجديد وضوء ميكند و بر پا مىشود در دل شب نماز ميخواند تا سپيده بدمد و نميدانم چه وقت غلام اعلام طلوع فجر ميكند كه او براى نماز از جا ميجهد از وقتى او را بمن تحويل دادند همين شيوه را دارد گفتم از خدا بترس و باو آزارى مرسان كه باعث زوال نعمت از تو گردد تو ميدانى كسى بيكى از آنها بدى نكرده جز آنكه نعمت از دستش رفته گفت بارها بمن دستور كشتن او را دادند و نپذيرفتم و اعلام كردم كه اگر هم مرا بكشند او را نكشم پس از آن او را تحويل فضل بن يحيى برمكى دادند و مدتى هم نزد او زندانى

147

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست