نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 144
و همانها پسر رسول خدا ( ص ) را كشتند كه من از رسول خدا ( ص ) شنيدم ميفرمود اين دو ريحانه منند ، يعنى حسن و حسين ( ع ) . 13 - محمد بن مسلم گويد از امام صادق از خاتم حسين بن على پرسيدم كه بدست كى افتاد و باو ياد آور شدم كه من شنيدم در ضمن اموال ديگر بغارت رفته فرمود چنين نيست كه گمان بردهاند حسين ( ع ) بپسرش على بن الحسين وصيت كرد و خاتم خود را در انگشت او نمود و كار امامت را باو را گذاشت چنانچه رسول خدا ( ص ) با امير المؤمنين كرد و او با حسن نمود و حسن با حسين سپس اين خاتم پس از پدر بپدرم رسيد و از او بمن رسيده و نزد منست و من هر جمعه بدست كنم و در آن نماز كنم محمد بن مسلم گويد روز جمعه نزد او رفتم و نماز ميخواند و چون از نمازش فارغ شد دست بسوى من دراز كرد و در انگشتش خاتمى ديدم كه نقش آن * ( لا إِله إِلَّا الله ) * عده للقاء الله بود ، فرمود اين خاتم جدم ابى عبد الله الحسين است . 14 - پيغمبر هر سپيده دم بر در خانه على و فاطمه ميايستاد و ميفرمود حمد از آن خداى محسن و نيكوئى كن و فضيلت بخشى كه بنعمت خود اعمال صالحه را تمام كرده سميع است و سامع بحمد خدا و نعمت او و حسن آزمايش او بر ما ، پناه برم بخدا از دوزخ پناه برم بخدا از بامداد دوزخ پناه
144
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 144