نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 13
مجلس چهارم - روز سه شنبه سلخ رجب 367 1 - سلمان فارسى ( ره ) گويد از رسول خدا « ص » پرسيدم وصى تو از امتت كيست ؟ زيرا پيغمبرى مبعوث نشده جز آنكه از امت خود وصى داشته رسول خدا « ص » فرمود هنوز براى من بيان نشده من تا مدتى كه خدا خواست درنگ كردم و سپس روزى بمسجد در آمدم رسول خدا « ص » مرا آواز داد و فرمود اى سلمان مرا از وصى خودم كه از امتم باشد پرسيدى بگو وصى موسى از امت وى كى بود ؟ گفتم وصيش يوشع بن نون بود پيغمبر تاملى كرد و فرمود ميدانى چرا باو وصيت كرد ؟ گفتم خدا و رسولش داناترند ، فرمود باو وصيت كرد زيرا پس از وى اعلم امتش بود ، وصى من و اعلم امتم پس از من على بن ابى طالب است . 2 - ليث بن ابى سليم گويد خدمت پيغمبر « ص » رسيدند على و فاطمه و حسن و حسين ( ع ) همه آنها ميگفتند من محبوبترم نزد رسول خدا « ص » آن حضرت فاطمه را در آغوش گرفت و على را بدوش و حسن را در سمت راست و حسين را بر سمت چپ خود سپس فرمود شما از من هستيد و من از شما .
13
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 13