responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 102


قريش بمحاكمه رفتند آن مرد باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا « ص » دارى ؟ گفت هفتاد درهم بهاى يك ناقه كه باو فروختم ، بپيغمبر گفت يا رسول الله چه ميگوئى ؟ فرمود باو پرداخته‌ام آن مرد قرشى گفت يا رسول الله شما بطلب او اقرار كرديد بايد يا دو گواه بياوريد كه باو پرداختيد و يا هفتاد درهم را باو بپردازيد . پيغمبر خشمناك برخاست و رداء خود را ميكشيد و فرمود بخدا من نزد كسى روم كه بحكم خداى تعالى ذكره ميان ما حكم كند با او نزد امير المؤمنين على بن ابى طالب بمحاكمه آمد على باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا « ص » دارى ؟ گفت هفتاد درهم بهاى ناقه اى كه باو فروختم گفت يا رسول الله چه ميفرمائى ؟ فرمود باو پرداختم گفت اى اعرابى رسول خدا « ص » فرمايد من بتو پرداختم آيا راست ميگويد ؟ گفت نه بمن نپرداخته امير المؤمنين شمشير كشيد و گردن آن اعرابى را زد رسول خدا « ص » فرمود چرا اعرابى را كشتى ؟ فرمود يا رسول الله براى آنكه تو را تكذيب كرد هر كه تو را تكذيب كند خونش حلال است و قتلش واجب است پيغمبر فرمود اى على بدان كه مرا پيغمبرى درست فرستاده است از حكم خداى تعالى خطا نرفتى ولى ديگر چنين كارى مكن .
3 - علقه گويد از امام ششم راجع بكسى كه گواهيش پذيرفته شود يا پذيرفته نشود پرسيدم فرمود اى علقمه هر كس بر فطرت اسلام ما شد گواهيش پذيرفته است ، گفتم گواهى گنه كاران پذيرفته است فرمود اگر گواهى گنه كار پذيرفته نباشد بايد جز گواهى انبياء و اوصياء كه معصومند نپذيرند هر كه بديده

102

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست