responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 79


و هشام بن الحكم هم مناظره را به حكميت محمد بن هشام [1] پذيرفت . مناظره شروع شد سخن به جائى رسيد كه " هشام " كلام خدا را كه بوسيله ايجاد صوت صورت مىگيرد به زدن عود ( يكى از آلات موسيقى ) تشبيه كرد . " عبد الرحمن بن حجاج " به هشام گفت : بالله العظيم كفر گفتى و از طريق عقل منحرف شدى واى بر تو نتوانستى كلام خدا را به چيزى جز عود تشبيه كنى ؟
راوى داستان ، مىگويد جريان را " عبد الرحمن " " به موسى بن جعفر " ( ع ) نوشت و تقاضا كرد كه امام حق و واقع را بيان نمايد تا دانسته شد كه چه صفتى را سزاوار است به خدا نسبت داد . امام در پاسخ نامه نوشت : منظورت را فهميدم خداوند رحمتت كند بدان كه خداوند برتر و بالاتر و والاتر از اين است كه فهم بشر كنه و حقيقت صفت او را ادراك نمايد پس آن صفاتى را كه خدا براى خود معرفى كرده اثبات كنيد و در ماسواى آنها از سخن خوددارى نمائيد .
دفاع : گر چه " عبد الرحمن " مرد موثقى است ، لكن موثق بودن در نقل روايت ، دليل فهم و ذكاوت و مصاب بودنش در تكفير هشام نيست ، چه تكفيرش هشام را مبتنى بر بساطت و سادگى بوده و در قضاوت عجله كرده ، و صرف تشبيه هشام



[1] محمد بن هشام الخثعمى از دانشمندان و متكلمين شيعه بوده و بعضى او را از عامه دانسته‌اند و به كلام نجاشى استناد كرده اند لكن مرحوم وحيد اعلى إله مقامه در عبارت نجاشى چنين استظهار كرده كه وى از علماء متكلمين شيعه است و از اينكه هشام بن الحكم او را در مناظره حكم قرار مىدهد مىتوان گفتار مرحوم وحيد را اقرب بواقع دانست ، چه بسيار مستبعد است كه هشام ، مرد عامى را به حكميت قبول كند .

79

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 79
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست