responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 66


صورت زيبا هم ) خلق توانستى كرد .
و مستفاد از اين آيه آن است كه انسان غير صورتى است كه در آن تركيب شده و چنانچه انسان همان صورت بود اين تعبير صحيح نبود .
و راجع به مؤمن آل يس مىفرمايد : قيل ادخل الجنة قال يا ليت قومى يعلمون بما غفر لى ربى وجعلنى من المكرمين ( يس 25 و 26 ) ترجمه : به اين مرد با ايمان ( حبيب نجار ) گفته شد وارد بهشت شو گفت : اى كاش ملت من هم از اين نعمت بزرگ آگاه بودند كه خدا در حق من چگونه مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و كرم قرار داد . و از اين آيه استفاده مىشود كه مؤمن آل يس زنده و گويا ومتنعم است هر چند جسمش روى زمين يا در شكم خاك است .
و راجع به كشتگان راه خدا فرمود : ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ( ال عمران 168 ) ترجمه : البته مىپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدى شده نزد خدا متنعم مىباشند . با اينكه بدن شهدا روى خاك افتاده و حياتى در آنها نيست شهدا زنده و مرزوق نزد خدا مىباشند و از " صادقين " ( ع ) روايت شده : گاهى كه ارواح مؤمنان از ابدانشان مفارقت نمايند خداوند آنها را در بدنهايشان جاى دهد و در بهشت متنعمشان فرمايد . و انكار فرموده اند آنچه را كه عامه ادعا كرده اند كه ارواح مؤمنان در حوصله مرغان سبز جاى داده شود و فرموده اند مؤمن نزد خدا بزرگوارتر از اينست كه او را در حوصله حيوانى جاى دهد . و براى ما بر مذهبى كه گفتيم ادله عقليه‌اى است كه مخالف را طعنى بر آن نيست ، و نظاير آنچه ياد آور شديم از ادله سمعيه [1]



[1] ظاهر بعضى از اخبار مخالف با اين عقيده مىباشد و بر تجسم روح دلالت مىكند ما يكى از آنها را براى خوانندگان محترم ترجمه مىكنيم : " هشام بن الحكم " از امام " صادق " ( ع ) روايتى نقل كرده كه ما يك قسمت از آن را در بخش روايات خواهيم ذكر كرد و قسمت ديگر را كه مربوط به اين مبحث است در اين بخش يادآور مىشويم : " هشام بن الحكم " : زنديق پرسيد خبر ده مرا از اينكه هنگاميكه چراغ خاموش شد نورش كجا مىرود ؟ " امام " - نورش از بين مىرود و بر نمىگردد . زنديق - پس چرا انكار مىكنيد كه روح انسان هم چنين باشد هنگاميكه بميرد و روحش از بدن مفارقت كند براى هميشه به بدن بر نگردد ( مراد اينست كه معادى در كار نباشد ) . امام - قياست مقرون به صواب نيست ، چه آتش در درون اجسام جاى دارد و اجسام قائم به خود مىباشند پس وقتى كه يكى از اجسام با ديگرى اصطكاك يابد آتش از ميانش آشكار شود و چراغ از آن روشن گردد پس آتش در جسم ثابت و روشنائى زايل است ولى روح جسم لطيفى است كه ملبس به قالب كثيف شده و مانند چراغى كه ياد آور شديم نيست . خداوندى كه در داخل پرده رحم موجودى را از آب صاف آفريد و آن را مركب از اجزاء رگ و پى و استخوان و جز آن قرار داد بعد از مرگش او را زنده مىكند و پس از فنا او را بر مىگرداند . زنديق - پس روح بعد از مرگ كجاست ؟ امام - روح در شكم زمين همان جائى كه بدن دفن شده موجود است تا هنگام بعث ونشور . با اينكه هشام بن الحكم اين بيان را از معصوم شنيده و خود ناقل آنست چگونه قائل بتجرد روح شده ؟ ! مگر آنكه او هم مانند ديگران ظاهر روايت را تأويل كرده باشد . و ممكن است گفته شود كه اطلاق جسم به روح به اعتبار قيام بنفس است در مقابل عرض و به همين جهت بين روشنى چراغ و روح فرق است ، چه روشنى عرض ولى روح جوهر است . البته اين بيان امام مطابق استعداد و فهم مستمعش بوده و شايد عقيده زنديق اين بوده كه نور و روشنائى عرض است و امام هم مطابق عقيده وى سخن گفته است . والله العالم

66

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست