responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 254


و هر كه بر برادرانش بزرگى فروشد و بر آنان منت گذارد با خدا ضديت كرده است ( آنچه حق او نيست ادعا كرده است ) و هر كه چيزى را كه حق او نيست ادعا كند ديگرى را برنج افكنده است ( يا سركش ترين رانده درگاه خداست ) .
اى " هشام " خداوند به داود وحى فرمود يارانت را از دوستى شهوتها بترسان ، كسانى كه دلبستگى به شهوتهاى دنيا دارند در اثر حجاب شهوت از قرب من محرومند .
اى " هشام " از تكبر بر دوستان من و تسلط بر آنان به دانشت بپرهيز ، چه در اين صورت خدا بر تو خشم گيرد آنگاه هيچ يك از دنيا و آخرت تو را سودمند نيفتند . و در دنيا مانند كسى باش كه در خانه عاريت منزل گرفته و فقط در انتظار كوچ است .
اى " هشام " همنشينى دينداران شرافت دنيا و آخرت است و مشورت با خردمند خير خواه ميمنت و بركت و هدايت و موفقيت از جانب خداست ، پس هرگاه خردمند خيرخواهى تو را راهنمائى كند از مخالفتش بپرهيز ، چه مخالفت با او موجب هلاكت است .
اى " هشام " جز با خردمندان آميزش نداشته باشد و از ديگران هم چنان كه از درندگان گرسنه و خطرناك مىگريزى بگريز .
اى " هشام " براى عاقل شايسته است كه چون كارى انجام دهد شرم دارد از اينكه غير خدا را در آن شريك سازد و ريا كار باشد ، چه خدا يگانه منعم اوست و چون دو كار براى تو پيش آيد كه ندانى كدام يك بخير و صواب نزديك تر است بنگر كدام يك موافق هواى نفس توست پس با آن مخالفت كن ، چه غالبا آن چه مخالف هواى نفس است به صواب نزديك تر است . زنهار حكمت را به ناشايستگان و نابخردان مياموز . " هشام " گفت : عرضه داشتم اگر مردى از من درخواست حكمت نمايد لكن استعداد فرا گرفتن آن را نداشته باشد با او چگونه رفتار كنم ؟ فرمود : با ذكر چيزى از حكمت در مقام آزمايش او به رأى اگر دل تنگى از او مشاهده كردى خود را در معرض گرفتارى قرار مده . و از اعتراض متكبران بپرهيز ، چه دانش آموختن به كسى كه از خواب غفلت بيدار نمىشود و از مستى هوشيار نمىگردد مايه خوارى است . عرضه داشتم اگر خردمند جوياى حكمت

254

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست