نام کتاب : مظلومترين پيامبر ( فارسي ) نویسنده : سيد عليرضا حسيني جلد : 1 صفحه : 133
شد و گفت بشارت ، خدا ترا بر حسين ( ( عليه السلام ) ) پيروز گردانيد ، سر حسين ( ( عليه السلام ) ) را آورده اند ، پس در طشتى نهادند ، دستور داد تا روى آن را برداشتند چون آن را ديد ، چهرهاش برافروخته شد ، گويا بوئى از آن استشمام كرد . آنگاه من به ريا گفتم : با چوب خيزران بر دندانهايش زد ؟ گفت : به خدا قسم ، بلى . سپس حمزه گفت : بعضى از كسان ما گفته اند : كه ما ديديم ، كه سر مقدس امام حسين ( ( عليه السلام ) ) سه روز در دمشق آويخته بود . ذهبى مى گويد : اين داستان " قوية الإسناد " است ( 1 ) . طبرانى نقل مىكند از ليث كه گفت : سر حسين بن على ( ( عليه السلام ) ) را به سوى عبيد الله بن زياد فرستادند و او آنان را به نزد يزيد بن معاويه فرستاد . يزيد دستور داد تا سكينه را پشت تختش قرار دهند . تا سر پدرش و بقيه خويشاوندانش ( برادر و عمو و . . . ) را نبيند وعلى بن الحسين ( ( عليه السلام ) ) در غل و زنجير بود ، سر مقدس را گذاشته و به
1 - سير اعلام النبلاء ج 4 ، ص 430 .
133
نام کتاب : مظلومترين پيامبر ( فارسي ) نویسنده : سيد عليرضا حسيني جلد : 1 صفحه : 133