" گويا ، قومى را مىبينم كه چهره هايشان همچون سپرهاى چكش خورده است ، لباسهاى حرير و ديبا پوشيده و اسبهاى اصيل را يدك مىكشند ، كشتار آنچنان زياد است كه مجروحان از روى بدن كشتگان عبور كنند ، در آن كارزار تعداد فراريان از اسيران كمترند . يكى از ياران عرض كرد : اى امير مؤمنان ! از علم غيب سخن مىگوئى ؟ حضرت خنديد و به آن مرد كه از قبيله بنى كلب بود فرمود : اى برادر كلبى اين علم غيب نيست ، اين دانشى است كه از صاحب دانش ( رسول الله ) آموختهام زيرا علم غيب تنها علم رستاخيز است و آنچه خداوند در اين آيه برشمرده ، آنجا كه مىفرمايد : " اين خداوند است كه به زمان رستاخيز آگاهست و هم اوست كه باران را فرو فرستاده ، و از آنچه درون رحم هاست خبر دارد و هيچ كس نمىداند كه پيمانه عمرش در كجا لبريز خواهد شد . . " [1] خدا از آنچه درون رحم است ، پسر يا دختر ، زشت يا زيبا ، بخشنده يا بخيل ، نيك بخت يا بدبخت باخبر است ، او مىداند چه كسى هيزم آتش دوزخ و چه كسى در بهشت ، همنشين پيامبران است ، بنابراين علم غيبى كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست همين است ، و غير از آنچه گفته شد ، علمى است كه خداوند به پيامبرش آموخت و پيامبر مرا بر آن آگاه ساخت و در حق من دعا فرمود ، تا خدا آن را در دل من جايگزين و درونم را از آن سرشار سازد " [2] ه : دسته ديگر ، روايات مربوط به جنگ حضرت مهدى ( عليه السلام ) با ترك ها است ، از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود : " نخستين سپاهى كه حضرت مهدى تدارك مىبيند به سوى ترك ها گسيل مىدارد و پس از شكست و به اسارت درآوردن آنها و به غنيمت گرفتن اموالشان راهى شام گرديده و آنجا را فتح مىنمايد " [3] منظور امام صادق ( عليه السلام ) ، اولين لشكرى است كه حضرت آن را مجهّز و اعزام