انبيائيم ، از آن زمان كه پيامبر ما رحلت كرد تا امروز در حق ما ظلم شد و بر ما ستمها رفت و حقوق مسلم ما پايمال گرديد ، اينك ما از شما يارى مىخواهيم پس ما را يارى كنيد . وقتى جوان اين سخنان را ابلاغ كند ، بر او هجوم آورند و او را در مسجد الحرام ، ميان ركن و مقام به شهادت رسانند ، او همان " نفس زكيه " است ، چون اين خبر به اطلاع امام رسد به ياران خود فرمايد : نگفتم به شما كه اهل مكه ما را نمىخواهند ؟ ياران حضرت در كنار او باقى بمانند تا آن حضرت ظهور نمايد و از كوه طُوى با سيصد و سيزده نفر به تعداد رزمندگان جنگ بدر ، فرود آيد و به مسجد الحرام وارد شده و در مقام ابراهيم چهار ركعت نماز گزارد . آنگاه به حجر الاسود تكيه دهد و پس از حمد و ستايش خدا و ياد پيامبر و درود بر او ، سخنانى بيان كند كه كسى مانند آن نگفته باشد " [1] . طُوى نام يكى از كوههاى مكه و از ورودى هاى شهر است و آنچه درباره نفس زكيه در اين روايت آمده ، صحيح است . اما آنچه در بيان چگونگى ظهور حضرت بهتر به نظر مىرسد اين است كه آن بزرگوار و يارانش يك يك وارد مسجد الحرام مىشوند ، چنان كه خواهيم گفت . ابن حماد تعدادى روايت درباره نفس زكيهاى كه در مدينه و نفس زكيهاى كه در مكه به شهادت مىرسند آورده است . [2] از جمله مىگويد : " مهدى خروج نكند مگر آنكه نفس زكيه كشته شود و چون او به شهادت رسيد ، اهل آسمان و زمين بر قاتلان او غضبناك شوند ، آنگاه مردم نزد مهدى درآيند و همچون بردن عروس با شور و نشاط گرداگرد او جمع شوند ، او زمين را پر از عدل و داد گرداند . زمين رويش خود را فزونى بخشد و آسمان از بارش دريغ نورزد و امت من در سايه ولايت او به شكلى بى سابقه غرق در نعمتهاى الهى گردند " [3] .
[1] بحار : 52 / 307 . [2] نسخه خطى ابن حماد صفحات 89 ، 91 و 93 . [3] نسخه خطى ابن حماد ص 91 .