نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 96
مبنى بر اينكه دنيا همواره بوده است و هميشه درختى روئيده و درختى افتاده است و كسى متولد شده و كسى مرده است ، او گمان مىكرد كه اعتقاد به خداوند يك ادعايى است كه دليلى ندارد و براى او ثابت نشده است و اين مطلبى است كه آخرى از اولى و كوچك از بزرگ اخذ كردهاند و همانا اشيائى كه جدا و يا با هم و آشكار و يا پنهان هستند ، تنها با حواس پنجگانه شناخته مىشوند . پس به من خبر بده كه با چه چيزى به شناخت پروردگارت كه او را با قدرت و ربوبيت مىشناسى ، استدلال مىكنى ؟ در حالى كه همه چيز با همان حواس پنجگانه شناخته مىشود . تا آخر آنچه از اعتراض آن پزشك هندى نقل مىكند و با براهين عقلى دلايل حسى به آن پاسخ مىدهد تا جايى كه او را مجاب مىكند و او به ربوبيت و بيگانگى خدا اعتراف مىكند و ما از آوردن آن مطالب خود دارى مىكنيم و فقط آنچه را كه در بارهء شناخت خواص ادويه و منافع گياهان دارويى و زيانهاى آن آمده ، ذكر مىكنيم . امام اينها را در عصرى بيان كرده كه حتى دانشمندان آن زمان از شناخت آن عاجز بودهاند . و اينكه محل شاهد از آن حديث را در زير مىآوريم : امام صادق عليه السّلام به آن طبيب فرمود : به من اطمينان بده كه اگر براى تو از همين هليله كه در دست توست و از همين طب كه فن تو و فن پدران و نياكان توست و از دواهايى كه مشابه آن است ، دليل آوردم ، تو حق را مىپذيرى و
96
نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 96