نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 64
بر طعام منشين مگر اينكه گرسنه باشى و از طعام بلند نشو مگر اينكه اشتهاى آن را دارى و غذا را خوب بجو و هر وقت كه خواستى بخوابى به مستراح برو . پس اگر اين سخنان را عمل كردى از طب بىنياز مىشوى . [1] و فرمود : هر كس عمر جاويدان بخواهد كه چنين چيزى ممكن نيست غذا را به موقع بخورد و خواب را به تأخير اندازد و كمتر با زنان همبستر شود و رداى خود را سبك كند [2] . مىگويم : منظور از ردا در اينجا قرض است . لطيفترين سخنى كه از آن حضرت در بارهء موضوعات طبى ديدم ، روايتى است كه محدثان شيعه و سنى آن را نقل كردهاند و از برادران اهل تسنن ، اسعد بن ابراهيم اربلى مالكى با سند خود از عمار ياسر و زيد بن ارقم نقل مىكند كه گفتند : نزد امير المؤمنين بوديم كه ناگهان صداى بلندى شنيديم و آن حضرت در دكة القضاء ( جايگاه قضاوت ) بود ، پس فرمود : اى عمار ببين پشت در چه خبر است ؟ مىگويد : خارج شدم و ديدم زنى بر هودجى از شتر است و ناله مىكند و فرياد مىزند كه اى پناه پناه جويان بر تو رو آوردم و به ولىّ تو توسل جستم پس روى مرا سفيد كن و غم را برطرف ساز . عمار مىگويد : در كنار او هزار سواره بود كه شمشيرهاى آخته در دست داشتند و گروهى طرفدار او و گروهى بر ضد او بودند . پس گفتم : نزد امير المؤمنين