نام کتاب : صحيفة الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 311
مأمون گفت : اى يحيى پاسخ ده ، گفت : اى أمير المؤمنين از پاسخ باز ماندم ، مأمون رو به امام كرد وگفت : اين مسأله كه يحيى در پاسخش ماند را پاسخ گو ، فرمود : اگر يحيى مىپندارد كه راستگويان را تصديق كرده ، پس كسى كه به ناتوانى خود گواهى دهد شايستگى امامت ندارد ، او بر بالاى منبر پيامبر گفت : سرپرستى شما را به عهده گرفتم ولى بهتر از شما نيستم ، در حالى كه فرمانروا از رعايا بهتر است . و اگر يحيى گمان مىكند كه او راستگويان را تصديق كرده ، پس كسى كه بر بالاى منبر پيامبر بر عليه خود اعتراف كرد وگفت : من شيطانى دارم كه بر من عارض مىشود ، شايستگى امام بودن را ندارد ، زيرا در امام شيطان وجود ندارد . و اگر يحيى گمان مىكند كه او راستگويان را تصديق كرده ، پس كسى كه بر عليه دوستش اقرار كرده و گويد : امامت ابى بكر امرى ناگهانى بود ، خداوند شر آن را زائل سازد ، هر كه همانند او ادعا كرد را به قتل رسانيد ، شايستگى امامت را ندارد . مأمون فرياد زد و مردم پراكنده شدند ، آنگاه نظر به بنى هاشم كرد و گفت : نگفتم با او بحث نكنيد و بر عليه او اقدام ننمائيد ، و اين گروه علمشان از پيامبرشان است .
311
نام کتاب : صحيفة الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 311